- موجودی: موجود
- مدل: 199671 - 84/3
- وزن: 0.40kg
مفلس کیمیا فروش
نویسنده: محمدرضا شفیعی کدکنی
ناشر: سخن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 351
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 ~ 1372 - دوره چاپ: 3 ~ 1
مروری بر کتاب
نقد و تحلیل شعر انوری
شهرت انوری بدلیل قصاید و توانایی بالای پردازش ادبی اوست.اوحدالدین محمدبن محمد انوری معروف بهانوری ابیوردی و «حجه الحق» از جمله شاعران و دانشمندان ایرانی سده ۶ قمری در دوران سلجوقیان است.دیوان انوری، قریب به پانزده هزار بیت است.این دیوان در قالبهای شعری مختلفی مانند قصیده و قطعه سروده شده است. بیشتر شهرت انوری بر پایهی قصاید اوست و اشعار فکاهی و هزل وی عمدتا در قالب قطعه سروده شده است. همچنین او دو اثر دیگر به نامهای «البشارات فی شرح الاشارات» و «رسالهای در عروض و قوافی» از خود به جای گذاشته است.
کتاب نخست شرح و حاشیهای است که انوری بر کتاب الاشارات ابن سینا نگاشته و به گونهای آن را تفسیر کرده است. از یکی از شاعان متقدم انوری به نام قطران تبریزی دیوانی در تهران نگهداری میشود که قویا اعلام شده که به خط انوری ابیوردی نوشته شده است و این با پیشینهای که از هنر خوشنویسی وی گفتهاند، همخوانی دارد. همچنین انوری کتابی در طب یا نجوم به نام «کتاب مفید» به نام شاه قطبالدین مودود برزنگی حاکم موصل تالیف و کتاب عیون الحکمه ابوعلی سینا را نیز بازنویسی کرده است.
انوری استاد قصیده سرای شعر پارسی و آراسته به هنرهای خوشنویسی و موسیقی بودهاست. او از دانشهای ریاضیات، فلسفه و موسیقی بهرهور و در دستورات اخترشناسی به زبان خود مرجع بودهاست. وجود گواهها و نشانههایی در شعر انوری سخن از آگاهی او از موسیقی دارد و همین امر برخی از پژوهندگان را برانگیخته تا او را موسیقیدانی تحصیل کرده بدانند
چه نازست آنکه اندر سر گرفتی؟
به یکباره دل از ما برگرفتی
ترا گفتم که با من آشتیکن
رهاکرده، رهی دیگر گرفتی
دریغ آن دوستی! با من بهیکبار
شدی در جنگ و خشم از سرگرفتی
مرا در پای غم کُشتی و رفتی
هوای دیگری در سر گرفتی
در نگاه نخست به شعرهای مدیح ممکن است که خواننده ی عصر ما بگوید: چه سود از خواندن مجموعهای از تملق که یاوهگویی حراف، و گیرم با ذوق، نثار یک مشت قلدُر آدمکش و بیرحم در هشت صد سال پیش کرده است، به من چه که امروز از زبان انوری بخوانم: گر دل و دست، بحر و کان باشد / دل و دستِ خدایگان باشد ولی چنین برخوردی، چندان خردمندانه نیست، زیرا شعر مدیح، گذشته از ارزش های هنریای که میتواند داشته باشد، یک ارزش اجتماعی و تاریخی عام نیز دارد که رسیدگی به ژرفای آن ما را با گذشته ی اجتماعی ما، بیش از هر سندِ مستقیم تاریخی، آشنا میکند و اگر روزی بخواهیم تاریخ اجتماعی مردم ایران را قدری دقیقتر از آن چه تاکنون شناخته شده است، مورد بررسی قرار دهیم، کاوش در اعماق این مدیحهها به ترین زمینهی اینگونه مطالعات میتواند باشد.
این شعرهای مدیح، از یک سوی، مدینه ی فاضله ی موجود در ذهن جامعه را تصویر میکند و از سوی دیگر جریان های اجتماعی اعماقِ تاریخ ما را آینگی میکند. وقتی که انوری یا فرخی، ممدوح خویش را به فلان صفت میستایند، مجموعه ی این صفات اگرچه در آن ممدوح ممکن است اصلن وجود نداشته باشد، که اغلب هم ندارد نشاندهنده ی این نکته است که به هر حال معیار ارزش های اجتماعی حاکم بر اعماق ضمیر جامعه و آرزوهای مردمی، چیزی است در دایرهی همان صفات