- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 195884 - 57/2
- وزن: 0.60kg
مفاهیم قدیم و اندیشه جدید
نویسنده: حسین آبادیان
ناشر: کویر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 400
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
درآمدی نظری بر مشروطه ایران
رسالة حاضر، دربرگیرندة بحثی دربارة فضای عمومی اندیشه در دورة قاجار و تاثیر این اندیشه در ساختار فکری مشروطة ایران است. همچنین، تاملی است نظری دربارة نحوة حضور مفاهیم قدیم فکری در عصر مشروطیت و بررسی توان این مفاهیم برای انتقال آگاهی از وضعیت دوران جدید. مفاهیم به کار گرفته شده در توجیه یا تفسیر مشروطه، عمدتا ریشه در سنت به جایمانده از دورههای گذشتة ایرانزمین داشتند، بنابراین بحث عمدة کتاب به قابلیتهای این مفاهیم و واژگان در انتقال آگاهی از الزامات دنیای نو اختصاص دارد.
هدف نگارنده آن است تا نشان دهد آیا در مفاهیم و واژگانی که از سنت به ارث رسیده بودند، نیروی درونی وجود داشت تا بتواند با تحولی دیالکتیکی، نو را بزایاند یا برعکس سنت به حدی سترون شده بود که هرگونه قابلیت تولید فکر نو را از دست داده بود؟ در این راستا، در کتاب دو سطح بررسی گردیده است. سطح نخست به خود اندیشه و سطح دوم به حاملان این اندیشه اختصاص دارد.
حاملان اندیشهها به هر شکلی در مدار تفکر مشروطه قرار داشتند، خواه مخالف و خواه موافق، خواه روحانی و خواه غیرروحانی. به عبارت بهتر کلیه مباحث در فضای عمومی مشروطه صورت میگرفت، هرچند میزان وقوف و التزام به الزامات مشروطه یکسان نبود. پس خود اندیشه مشروطه نوعی نیروی درونی داشت که باعث تحرک ذهنها میشد، مشروطه هم حاصل جمع جبری بین اندیشههای موافقان یا مخالفان این نظام و اندیشه سیاسی نبود؛ بلکه مجموع تحرکات و تحولات در درون سلسله مفاهیمی صورت میگرفت که تحت تأثیر مشروطه متحول شده بود، بدیهی است بسیاری از تفاسیر از مفاهیم کهن را مشروطه به ارمغان آورده بود.
این مشروطه بود که به روحانیان امکان داد مفاهیم قدیم را به خدمت اندیشه ای جدید درآورند، مفاهیمی که تصور میشد همه عقیم شدهاند و قادر نیستند به معضلی از معضلات اجتماعی و سیاسی کشور کمک کنند. روحانیان از دستگاه مختصات مفاهیم خاص خود استفاده میکردند، و آن دستگاه مختصات هم چیزی نبود جز فقه و علم اصول؛ هرچند رویکرد آنان به منطق صوری را هم نمیتوان نادیده گرفت.
مهم این نیست که فهم و درک این دسته از فعالان جنبش مشروطه با حقیقت و نفسالامر موضوع انطباق داشت یا خیر، مهم این است که دستگاه مفاهیم بهجای مانده از سنت، تاحدی توانست نوعی آگاهی ابتدائی را به اعماق جامعه منتقل سازد، هرچند این آگاهی نه تنها مبدل به خودآگاهی نشد؛ بلکه حتی از همان سطح ابتدائی هم فراتر نرفت. علت امر را باید در ساختار همان دستگاه مفاهیم جستجو کرد، اگر قرار بود شهود ابتدائی مشروطه مبدل به آگاهی شود، رهبران فکری قوم باید نقطه عزیمت اندیشه خود را با چیزی جایگزین میکردند که قدرت تصرف و تسخیر در غیر را به ارمغان آورد و آن هم چیزی نبود جز تفکر.
با این وصف نکته مهم این است که روحانیان و روشنفکران عصر مشروطه توانستند با همان امکانات، پاسخهائی سطحی از نوع ایدئولوژی در برابر پرسشهای عمیق دوران جدید عرضه نمایند؛ اما نکته مهمتر این است که این پاسخها درحد همان ایدئولوژی باقی ماند و نه تنها تعمیق نیافت و به تفکر و آگاهی بنیادین مبدل نشد، بلکه به مرور زمان به حضیض انحطاط گرائید....
فهرست
• حوزه هاي مختلف فكري در دوره نخست قاجار
• انديشه اتحاد اسلام و موقعيت آن در برابر غير
• شيخ فضل الله نوري و امتناع گفتگو با انديشه هاي جديد
• تداوم سنت قدمايي انديشه در دوره مشروطه
• بازسازي محتواي نظام قديم انديشه در قالب مشروطه
• و...