- موجودی: موجود
- مدل: 205056 - 90/4
- وزن: 0.20kg
معنای زندگی
نویسنده: تری ایگلتون
مترجم: عباس مخبر
ناشر: آگه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 222
اندازه کتاب: جیبی سلفون - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
معنای زندگی راه حلی برای یک مسئله نیست. بلکه زیستن به شیوهای معین است. این پرسش ماورالطبیعی نیست. بلکه اخلاقی است. چیزی جدا از زندگی نیست. بلکه چیزی است که زیستن را به امری ارزشمند بدل میکند-میتوان گفت حد معینی از کیفیت ، عمق ، فراوانی و فشردگی زندگی است.
به این تعبیر ، معنای زندگی خود زندگی است که به شیوهای معین به آن نگریسته میشود. سوداگران معنای زندگی عموما در مقابل چنین ادعایی احساس دلسردی میکنند ، زیرا به اندازهی کافی رازآمیز و شاهانه به نظر نمیرسید.
"معنای زندگی" کتابی است که این پرسش را در مرکز توجه خود قرار داده است و نویسنده آن میکوشد پرسش "معنای زندگی چیست؟" را تجزیه و تحلیل کند، هر چند اصراری هم بر پاسخگویی به آن ندارد. وی میکوشد نشان دهد که آیا پرسش "معنای زندگی چیست؟" پرسشی اصیل است یا فقط این طور به نظر میرسد که چنین است؟ و آیا پاسخی برای آن وجود دارد و یا اینکه به واقع نوعی شبه پرسش است.
"معنای زندگی" در چهار بخش تنظیم شده است، نخست "پرسشها و پاسخها"، سپس "معنای زندگی"، در ادامه "کسوف معنا" و در نهایت "آیا زندگی همان چیزی است که میسازیدش؟". کتاب نه مقدمه مفصلی دارد (مقدمه آن بیشتر شبیه یک سلام و احوالپرسی ساده با کمی اضافات است) و نه واجد ساختار کلاسیک یک کتاب است بلکه بیشتر به یادداشتهایی میماند درباب پرسش "معنای زندگی چیست؟"؛ یادداشتهایی که حاصل تأملات تری ایگلتون است درباره این پرسش و البته به شدت مخاطبش را نیز به تأمل وامیدارد.
تری ايگلتون، يكی از خلاقترين نظريهپردازارن و برجستهترين متفكران زندهی روزگار ما، كتاب معنای زندگی را براساس پرسشی نوشتهاست كه برخی آن را عجيب و جالب میبينند و برخی بیمورد. او در اين كتاب به بررسی اين مسئله میپردازد كه چگونه نويسندگان بسياری در طول قرنها، از ماركس گرفته تا شوپنهاور و شكسپير و سارتر يا بكت در پی پاسخ به مسئلهی معنا بوده اند.
با اينحال و به باور او، صرفاً در دوران مدرن است كه اين مسئله به مسئلهای بغرنج بدل میشود. اما بسياری از ما، بهجای سرشاخ شدن با آن، با نوعی احساس بیمعنا بودن در زندگی خود كنار میآييم كه از چيزهايی مثل فوتبال و كابالا و انواع عرفانبازیهایِ «عصر جديد» گرفته تا پناهبردن به بنيادگرايی، پرشده است. از سوی ديگر، ايگلتون خاطر نشان میكند كه بسياری از افراد تحصيلكرده فكر میكنند كه زندگی حادثهای تكاملی است كه هيچ معنای فینفسهای ندارد.
با اين حال به باور او، اگر زندگی ما معنايی داشته باشد، اين معنا چيزی است كه میتوانيم آن را در زندگی خود سرمايهگذاری كنيم و چيزی نيست كه به صورت حاضر و آماده در اختيارمان قرار گيرد. بنابراين، ايگلتون استدلال میكند كه معنای زندگی نه راهحلی برای يك مسئله، بلكه زيستن به يك شكل مشخص است. و اين مسئله نه متافيزيكی بلكه اخلاقی است. پس چيزی جدا از زندگی نيست، بلكه چيزی است كه آن را سزاوار زيستن میسازد.