- موجودی: موجود
- مدل: 198195 - 96/7
- وزن: 0.30kg
مصدق در آیینه ی تاریخ
نویسنده: پری صابری
ناشر: قطره
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 251
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1396 _ 1383 - دوره چاپ: 2 _ 1
مروری بر کتاب
نمایشنامه
نویسنده در این نمایشنامه کوشیده است شخصیت و اندیشهی دکتر محمد مصدق را نشان دهد و وی را در قیاس و پیوند با مظلومان تاریخ ایران به صحنهی نمایش بیاورد. خانم صابری در متن نمایش نامه سرودههایی از شاعران پس از 28 مرداد (سقوط دولت مصدق) گنجانده و در اصل، در مقابل مصدق، شخصیت "شاه" را به نمایش گذاشته است. او در این نمایش نامه میخواهد داستان همیشه تکراری ایران را که همانا نخبه کشی است، بازگوید. وی خاطرنشان میکند: "آیا شرایط ما را به زوال میکشد؟ یا از ماست که برماست؟ شنیدهام که پشت کوه قاف مرغی هست.
رییس: فرمان تشکیل این دادگاه بنا به فرمان شاهانه است.
مصدق: هیچ کشوری نیست که به پادشاه چنین حقی بدهد که هروقت خواست نخستوزیر را عزل کند، هروقت خواست جنگ کند، هروقت نخواست صلح کند، هروقت خواست محاکمه راه بیندازد و یک عده خادمین مملکت را دچار بدبختی بکند و از بین ببرد. آن پادشاهی که برخلاف نظر مردم عمل کند و دادگاه تشکیل بدهد و برخلاف میل مردم اعلان جنگ بدهد، مخارج جنگ را هم باید از کیسهی مبارکش بپردازد نه از کیسهی مردم!
زنگ شدید اخطار رییس.
من در رویای سیمرغان به خواب میروم": که چگونه مرغان گستردهی تاریخ، حیثیت ایران زمین را به جان خریدند. و چه بسیارند حافظان آب و خاک ما، عشق ما، قهر ما و... عشق زال سپید و رودابه در سرزمین سیمرغ، فریاد ازلی مهر ماست. جنگ کیومرث (هوشنگ بینام) با سیاهی طنین کوبنده قهرماست با زشتی و هر چه پلیدی. جنگ رستم و سهراب، مرثیهی تقدیر دلخراش ماست از "خود دوستی و سقوط در دام فریب اجنبی"....
از گفتههای دکتر محمد مصدق:
لحظههایی هستند به سنگینی تاریخ...لحظههایی هستند که خود تاریخند. پادشاه باید سلطنت کند نه حکومت... لعنت بر حکمرانان مطلقالعنان و نفرین بر حکومتهای بیچون و چرا... اکنون آفتاب عمر من به لب بام رسیده و دیر یا زود باید به راهی بروم که راهی بروم که همه ناگریز خواهند رفت. ولی چه زنده باشم چه نباشم امیدوارم، و بلکه یقین دارم، که این آتش خاموش نخواهد شد و مردان بیدار کشور این مبارزهی ملی را آنقدر دنبال دنبال میکنند تا به نتیجه برسند.
اگر قرار باشد در خانهی خود آزادی عمل نداشته باشیم و بیگانگان بر ما مسلط باشند و رشتهای بر گردن ما بگذارند و ما را به هر سوی که میخواهند بکشند، مرگ بر چنین زندگی ترجیح دارد و مسلم است که ملت ایران با آن سوابق درخشان تاریخی و خدماتی که به فرهنگ و تمام جهان کرده است هرگز زیر بار این ننگ نمیرود. ایرانی باید خانهی خودش را اداره کند. من ایرانی و مسلمانم و علیه هرچه که ایرانیت و اسلامیت ما را تهدید کند، تا زنده هستم، مبارزه مینمایم. من میخواهم در راه وطن شربت شهادت را بچشم، من میخواهم در راه وطن بمیرم، من میخواهم در قبرستان شهدای آزادی فن شوم.