- موجودی: موجود
- مدل: 200177 - 1/5
- وزن: 0.20kg
مصاحبه های تاریخی
نویسنده: اوریانا فالاچی
مترجم: مریم شیرخانی
ناشر: مرکب سفید
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 99
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1383 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سیاست دنیای عجیبی است و سیاستمداران مردمان عجیبیاند. هیچگاه نمیتوان بهدرستی فهمید در ذهن یک سیاستمدار چه میگذرد. خواندن مصاحبهها و گفتوگوهای این افراد میتواند اتفاق جالبی باشد که مردم عادی را بیشتر به این قشر و طرز تفکرشان نزدیک کند.
خبرنگاران معروف همواره تلاش کردهاند مصاحبههای درخور توجه ترتیب دهند و سیاستمداران را به چالش بکشند. پرده برداشتن از افکار سیاستمداران یکی از اهداف مهم و همیشگی روزنامهنگاران بوده است. اوریانا فالاچی روزنامهنگاری است که همواره تلاش کرده است بزرگترین و قدرتمندترین مردان را در رأس حکومتها مورد سؤال قرار دهد. مجموعه گفتوگوهای اوریانا فالاچی کتاب جذابی است که تعدادی از مصاحبههای او در آن گردآوریشده است.
اوریانا فالاچی روزنامهنگار، نویسنده و مصاحبه گر سیاسی برجسته ایتالیایی است که در شهر فلورانس متولد شد و در سن ۷۷ سالگی در همان شهر درگذشت. وی در دوران جنگ جهانی دوم به عنوان یک چریک ضد فاشیسم فعالیت میکرد. آنچه بیش ار هر چیز به معروفیت وی کمک نمود، مجموعه مصاحبههای مفصل و مشهور او با رهبران سرشناسی همچون محمدرضا شاه پهلوی، یاسر عرفات، ذوالفقار علی بوتو، آیتالله خمینی، ایندیرا گاندی، معمر قذافی، هنری کیسینجر و... بود...
...حضرت امام خمینى! ایران در دست شماست و حرفهاى شما کاملًا مورد قبول است و حرفهاى شما قانون مى شود در این کشور و حالت اجرایى پیدا مى کند. در مملکت بعضیها هستند که فکر مى کنند در این کشور آزادى نیست. حضرتتان چه مى فرمایید؟
بگویید که ایران در دست من نیست، در دست ملت است. و ملت هم کسى که خدمتگزار باشد و مصالحشان را بخواهد، با آزادى مطلق، به او ممکن است رو بیاورد. و شما ملاحظه کردید در فوت مرحوم آقاى طالقانى سرنیزهاى نبود، زورى نبود، مردم با آزادى ریختند در خیابانها و همه ایران منقلب شد. این نه این است که آزادى بدون قانون وجود داشته باشد، آن آزادى نیست. منتها آزادى است که مردم روى محبت و عشقشان و روى یک مبادى و مبادى الهى به بعضى اشخاص که اینها را مى شناختند به اینکه الهى هستند روى مى آورند؛ و این آزادگى است.
آن طورى که از بیاناتتان در قم در گذشته نه نزدیک، خیلى دور فرموده اید و حقیقتى بوده آن، مدرن شدن یک انسان این است که بتواند آزاد بیندیشد و آزاد تصمیم بگیرد و آزاد انتخاب بکند. چطور امکان دارد، الآن در کشور، کمونیستها و سایر اقلیتها- چه سیاسى و چه مذهبى و چه ملى- نمى توانند آزادانه اظهار بیان بکنند و اظهار اندیشه بکنند.
بگویید شما اول خیال کردید مسئله اى را، بعد علتش را مىپرسید. در مملکت ما آزادى اندیشه هست. آزادى قلم هست. آزادى بیان هست. ولى آزادى توطئه و آزادى فسادکارى نیست. شما اگر توقع دارید که ما بگذاریم بر [علیه] ما توطئه کنند و مملکت ما را به هرج و مرج بکشند، به فساد بکشند و مقصودشان از آزادى این است، در هیچ جاى دنیا همچو آزادى نیست.
و اگر آزادى اندیشه است، آزادى بیان است، این آقاى بنى صدر مطلعند و ما مطلعیم که ایشان دعوت مى کردند همین کمونیستها را و همان اشخاصى که غیر ما فکر مى کردند، دعوت مىکنند که بیایید صحبتهایتان را بکنید. و ما پنج ماه بیشتر بلکه به طور مطلق به اینها آزادى دادیم؛ یعنى آزاد بودند که هر چه مى خواهند، حتى الآنش هم هر کارى کردند. لکن اخیراً که ما مطلع شدیم که با الهام از رژیم سابق و با الهام از اجانب و کسانى که مى خواهند به تباهى بکشند؛ توطئه کردند، خرابکارى کردند، خرمنها را آتش زدند، صندوقهاى آرا را آتش زدند و با تفنگ و اسلحه آن رفتار را کردند.
قضایاى اطراف کردستان را همانها پیش آوردند و سایر قضایا را هم آنها اگر ما سستى کنیم، پیش مى آورند. اگر آزادى، آزادى بیان و عقیده و اندیشه است، آزادى هست و بوده است. این چیزى که جلویش گرفته شده است، این است که در ممالک دیگر آنجا که انقلاب شد و صد در صد ادعاى آزادى مى کردند، بعد از انقلاب مطلقاً جلوگیرى کردند از کسانى که توطئه مى کردند. ما پنج ماه است و بیشتر است مهلت دادیم به آنها تا اینکه بر مردم ثابت شد، به دنیا ثابت شد به اینکه قضیه، قضیه آزادى بیان نیست. قضیه، قضیه آزادى توطئه است. این آزادى توطئه را هیچ کس، هیچ جا به هیچ کس نمى تواند بدهد.
البته این سؤالاتى است که قبلًا مى دانید که معمولًا خبرنگارها از شما مى کردند. پس چه دلیلى بود که مثلًا روزنامه هاى مخالف مخصوصاً آیندگان، بسته بشود؟
روزنامه آیندگان همان بود که با دشمنهاى ما روابط داشت. توطئه بود در کار و با صهیونیستها روابط داشت. از آنها الهام مى گرفت و بر ضد منافع مملکت و کشور مى نوشت. و در تمام آن روزنامه هایى که توطئه گر بودند و مى خواستند رژیم سابق را دوباره برگردانند به اینجا. این روزنامه ها جلوشان گرفته شد تا بفهمند به اینکه چطورند اینها و بعد از اینکه فهمیدند هر کدام که [توطئه گر] نیستند، نه، آزاد باشند. همه روزنامه هایى که بودند، به اعتبار اینکه دادستان آن طورى که فهمیده است اینها توطئه گر بودند و مفسد بودند و اینها الهام از شاه و از دستگاه صهیونیست ها مىگرفتند، از این جهت اینها را توقیف کردند موقتاً، تا اینکه رسیدگى کنند. این خلاف آزادى نیست. این جلوگیرى از توطئه است که همه دنیا بوده است که جلوى این توطئه را بگیرند.
حضرت امام! اینهایى که الآن دم از مخالفت مىزنند، عده اى هستند که اکثرشان مبارزه کرده اند و زجر کشیده اند و ضد رژیم گذشته بودند. چطور امکان دارد که فضا و حق وجود به چپى که این همه مبارزه و رنج کشیده، نداد؟
امکان ندارد. حتى یکى شان نه مبارزه کرده اند، نه رنج کشیده اند. همه از دولت و از رنجهاى این ملت ما استفاده بردهاند و بر ضد ملت ما قلم فرسایى کرده اند.
منظورم گروههاى سیاسیند، مثلًا احزاب توده، مثلًا فداییان، مجاهدین.
و احزاب هم همین طور، آنها هم- خلاف آزادى شان- اگر توطئه گر نباشند. حالا عملى که بر خلاف آزادى باشد، نکرده اند و نشده است. و اما اینکه مى گویید آنها رنج کشیده اند و در این باره فعالیت کرده اند، این معلوم مى شود که درست از اوضاع ما مطلع نیستید. آنها که رنج کشیده اند این توده مردمند که رنج کشیده اند. آنها یک عده اىشان در خارج بوده اند و حالا آمده اند در داخل و مى خواهند استفاده بکنند بدون رنجش. یک دسته هم اینجا بودند و در پناهگاه ها یا در خانه ها بودند. و بعد از اینکه ملت، رنجها را کشید و خون داد و همه کارها را کرد، اینها آمدند و دارند استفاده مى برند. و مع ذلک کسى جلو اینها را نگرفته است و آزادى دارند.
منظور من بیشتر روى چپیهایى است که در زندان هم بوده اند، یا به دست شاه شکنجه شدند.
در این نهضت ما دخالت نداشتند. در نهضت ما هیچ یک از اینها، بلکه مخالف بودند. همین چهار تا هم که الآن بر خلاف ما دارند فعالیت مى کنند، آنها یک مسلک خاصى داشتند و روى مسلک خاصشان هستند. نهضت ما یک نهضت اسلامى بود که چپى با آن مخالف است و مخالفت او هم با ما بیشتر است از مخالفت شاه. و آنها هم توطئه گر هستند و مى خواهند همان مسائل را برگردانند. و من نظرم این است که چپی هاى ساختگى اند، نه چپی هاى واقعى و ساخت امریکا هم هستند، بنا بر این این طور نیست که شما خیال کردید که چپی ها یک دسته اى هستند که در نهضت ما دخالت داشتند. هیچ دخالتى آنها در نهضت ما نداشتند، البته آنها براى مقصد خودشان هر چه بوده اینجا و آنجا کرده اند، و یک کارهایى انجام داده اند و هیچ ربطى به نهضت ما ندارد. نهضت ما هیچ ارتباطى با چپی ها ندارد. و چپی ها هم هیچ خدمتى به نهضت ما نکرده اند. و هر چه کرده اند کارشکنى و خلاف بوده است. حالا هم توطئه گرى از چپی ها است، و این چپی هاى ساختگیند، نه چپی هاى واقعى.
حضرت امام! مى شود بیان کنید که این ملت براى آزادى مبارزه کرده یا براى اسلام؟
براى اسلام جنگیده، لکن محتواى اسلام همه آن معانى است که در عالَم به خیال خودشان بوده که مى گویند دمکراسى. اسلام همه این واقعیتها را دارد. و ملت ما هم براى همه این واقعیات جنگیده اند، و لکن در رأسش خود اسلام است. و اسلام همه این را دارد.
یک تعریف ساده از آزادى، بیان کنید.
آزادى یک مسئله اى نیست که تعریف داشته باشد. مردم عقیده شان آزاد است. کسى الزامشان نمى کند که شما باید حتماً این عقیده را داشته باشید. کسى الزام به شما نمى کند که حتماً باید این راه را بروید. کسى الزام به شما نمى کند که باید این را انتخاب کنى. کسى الزامتان نمى کند که در کجا مسکن داشته باشى، یا در آنجا چه شغلى را انتخاب کنى آزادى یک چیز واضحى است.
آزادى آیا در حدى براى مردم هست که بتوانند سیستم دولت خودشان را تعیین کنند، آیا این آزادى هم براى ملت هست؟
به همان ترتیبى که در همه جاى دنیا هست آنها مى توانند وکیل انتخاب کنند. وکیل مى تواند به حسب آن چیزى که ملت به او اعطا کرده، دولت را تصویب کند یا رد بکند. رئیس جمهور را خود مردم تعیین بکنند. همه اینها با دست خود مردم هست و خودشان مى توانند انجام بدهند.
حضرت امام! شما چرا از اول روى یک کلمه اى خط کشیدید و آن دمکراتیک است که رویش خط کشیدید و فرمودید «جمهورى اسلامى» نه یک کلمه بیشتر و نه یک کلمه کمتر. این کلمه که این قدر عزیز است، براى ما عزیز است و شما خطش زدید و در کشور الآن باز در این باره صحبت مى کنند.
بله این مسائلى دارد. یک مسأله این است که این توهّم، این را در ذهن مى آورد که اسلام محتوایش خالى است از این، لذا احتیاج به این است که یک قیدى پهلویش بیاورند و این براى ما بسیار حزن انگیز است که در محتواى یک چیزى که همه چیزها به طریق بالاترش و مهمترش در آن هست، حالا ما بیاییم بگوییم که ما اسلام مى خواهیم و اما با اسلاممان دمکراسى باشد، اسلام همه چیز است. مثل این است که شما بگویید که ما اسلام را مى خواهیم و مى خواهیم که به خدا هم اعتقاد داشته باشیم، ولى به شرط اینکه به خدا هم معتقد باشیم. این براى ما خیلى ناراحت کننده است که کسى یک همچو خیالى داشته باشد. این اولًا، و ثانیاً این کلمه دمکراسى که پیش شما این قدر عزیز است یک مفهوم مُبَیَّنى ندارد. ارسطو یکجور معنى کرده. شوروى یکجور معنى کرده. سرمایه دارها یکجور معنى کرده و ما در قانون اساسى مان نمى توانیم یک لفظ مبهمى که هر کس براى خودش یک معنى کرده است، آن را بگذاریم. به جاى آن اسلام را گذاشتیم که اسلام مُبیَّن مى کند حد وسط چیست. این مخالف با هیچ چیزى نیست، ولى آنهایى که نفهمیده اند اسلام را، خارجی ها که با اسلام کار ندارند، آنها که در داخل هستند و اسلام را نمى دانند چه رژیمى است، چه حالى دارد، از این جهت یک امکان به خیالشان دارد. من حالا براى شما مثال مى زنم از این آزادى و دمکراسى.
یک چیزى که تاریخ مى گوید و آن قضیه حضرت امیر- سلام اللَّه علیه- است که در وقتى که رئیس و خلیفه رسول اللَّه بود و دامنه این ریاست عملى اش و سیاستش از حجاز تا مصر و تمام تقریباً بسیارى از آسیا، یک مقدارى حتى اروپا داشت. همین شخص که رئیس یک همچو مملکت وسیعى بود و داراى همچو قدرتى بود و قاضى را هم خودِ خلیفه رسول اللَّه تعیین مى کرد، وقتى یک اختلافى بین آن رئیس و یک یهودى حاصل شد قاضى دعوت کرد او را به اینکه بیاید جواب بدهد.
او هم رفت در محضر قاضى نشست. قاضى خواست به او احترام بکند. گفت نه، یک نفر قاضى باید احترام از هیچ کس نکند و ما على السوا باید باشیم. و بعد هم که قاضى حکم بر خلاف او کرد، او تصدیق و قبول کرد. من میل دارم که شما که اطلاع دارید از همه حکومتها و از همه جاها، یک نمونه این طورى هم شما نشان بدهید. در تمام این حکومتهایى که در دنیا- از اول دنیا تا حالا حکومتها بودند و شما لا بد مطلع هستید. شما هم یک نمونه این طورى به ما نشان بدهید، که آن از این اولى است....
فهرست
مصاحبه با آیت الله خمینی
مصاحبه با مهدی بازرگان
مصاحبه با محمدرضا شاه