- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 184553 - 107/4
- وزن: 0.50kg
مست و مستور
نویسنده: سیدحسین سیدی , خدیجه صفریکندسری
ناشر: رواق مهر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 348
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
جستاری تطبیقی در شعر و اندیشه مولوی و حافظ
منظور از مست در عنوان کتاب، مولانا و منظور از مستور، حافظ است؛ به این معنی که دنیای مولانا سراسر شادی و سرمستی است، ولی دنیای حافظ پوشیده و مستور است و به سهولت نمیتوان به دیدگاههای او دست یافت. این تحقیق تا حدودی بدیع و بیسابقه است؛ زیرا تا کنون(جز در حد مقالات)، شعر و اندیشه این دو شخصیت به صورت تطبیقی مورد مقایسه و بررسی قرار نگرفته است. هدف از ارائه این پژوهش آن است که نشان دهد این دو شاعر و عارف برجسته، هر یک در موضوعهای مشترک چه اندازه از هم دور و یا به هم نزدیکاند و احیانا تأثیر پذیری حافظ از اندیشههای مولانا تا چه حد بوده است.
بخش اول شامل شش فصل است. دو فصل آغازین آن به بررسی شرح حال مولوی و حافظ اختصاص دارد. در دو فصل بعدی، جریانهای فکری زمان هر یک از این دو شاعر و اینکه آنان در چه اوضاع و احوالی نشو و نما یافتهاند و این اوضاع و احوال چه تأثیری در پدید آمدن مکاتب تصوف و فرق مختلف داشته، مورد بررسی قرار میگیرد. در دو فصل پایانی نیز تأثیر و تأثرات مولوی و حافظ را جداگانه مورد بررسی قرار داده و با بررسی تأثیر مولوی بر اقبال و تأثیر حافظ بر گوته سعی کرده است که عظمت این دو شاعر را بیشتر نشان دهد. بخش دوم، در پنج فصل، به مقایسه شعر و اندیشه مولوی و حافظ پرداخته است.
در فصل نخست، ضمن مقایسه شعر و هنر مولوی و حافظ، تفاوتهای این دو در زمینه زبان شاعرانه، موسیقی، صورخیال، محتوا و احساس شاعرانه مورد توجه و بررسی قرار گرفته است. در فصل دوم، به بررسی و مقایسه نگرش صوفیانه- عارفانه مولوی و نگرش رندانه حافظ پرداخته است. در فصل سوم و چهارم و پنجم به ترتیب به بحث و بررسی موضوعهای خدا، انسان، و عشق در اندیشه مولوی و حافظ میپردازد. در فصل خدا، به توصیف خدای کریم مولوی و خدای غفور حافظ، و در فصل انسان، به توصیف انسان کامل مولوی و انسان برزخی حافظ و در فصل عشق، به توصیف تجربههای عشقی مولوی و حافظ پرداخته است.
در پایان به عنوان نتیجه آمده است که این دو شخصیت بزرگ، با وجود تفاوت در نوع نگرش و اختلاف در تجربه عرفانی و سبک بیان، از یک حقیقت سخن میگویند؛ دیگر اینکه مولوی یک منظومه منسجم و منظم عرفانی دارد، اما حافظ را نمیتوان دارای یک منظومه عرفانی منسجم دانست. یادداشتهای متعلق به هر فصل در پایان همان فصل ذکر شده و در پایان کتاب تنها فهرست منابع و مأخذ آمده است.