- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 187231 - 96/5
- وزن: 1.00kg
مسافرت به ایران
نویسنده: موریس دوکوتزبوئه
مترجم: محمود هدایت
ناشر: جاویدان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 320
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1365 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
مصور
موریس دو کوتز بوئه اهل آلمان بوده است که در معیت سفیر کبیر روسیه در سال هزار و هشتصد و هفده میلادی (حدود صد و نود سال قبل) در زمان حکومت فتحعلیشاه از ایران دیدن کرده است و از شهر ها و قصباتی که گذر کرده یادداشت برداشته است :
مسافرت به ایران به معیت سفیرکبیر روسیه در سال ۱۸۱۷ م. عنوان سفرنامهای است که توسط موریس دوکوتزبوئه، فرزند نویسنده بزرگ آلمان، اگوست دوکوتزبوئه نگارش شده است. موریس دوکوتزبوئه با همراهی سفیر کبیر روسیه همزمان با پادشاهی فتحعلی شاه قاجار و ولیعهدی عباس میرزا به ایران سفر کرده و پس از مراجعتش از ایران با اجازه سفیر کبیر، مشاهدات خود را نگاشته و مدعی است که نوشتههایش مفید و مطابق حقایقی است که با چشم خود دیده است.
موریس دوکوتزبوئه و هیات همراه در تاریخ ۷ مه ۱۸۱۷ م. مطابق ۱۱۹۶ ش. پس از عبور از ایروان و مناطق مختلف ایران، سرانجام به سلطانیه رسیدند و پس از یک سفر ۶ ماهه، در دوم اکتبر همان سال از مسیری که به ایران آمده بودند، گذر کرده و به سمت روسیه حرکت کردند.او در سفرنامهاش به مسائل متنوعی اشاره کرده است. آداب و رسوم، خلقوخوی ایرانیان، خانههای آنها، باغها و بازارها، وسایل حملونقل در ایران، قریهها و شهرها و... از این قبیل است. او همچنین به شخصیت و خصوصیات اخلاقی و ظاهری افرادی همچون عباس میرزا، ولیعهد و خاندانش، شاهزاده عبدالله و فتحعلیشاه اشاره کرده است.
یکی از مهمترین وقایع ثبت شده در سفرنامه موریس، جلسه مناظره بین او (موریس) و میرزا عبدالوهاب وزیر، ملقب به معتمدالدوله (متخلص به نشاط)، با حضور منجم مخصوص و ریاضیدان قابل (البته از دید وزیر) در موضوع علم نجوم و منجمی بوده که به شرح آن پرداخته است. اما به نظر میرسد مصالحات و برقراری رابطه حسنه ایران با دولت روسیه میتواند یکی از عمده اهداف سفر این هیات روسی به ایران باشد. به طوری که موریس، قبل از شرح سفر خود به ایران، به جنگ سال ۱۸۰۵ م. بین ایران و روس اشاره کرده است
... پس از خروج از علمدار و گرگر ، روز پانزدهم ، قلعه آرارات بکلی از نظر ما ناپدید شد . تمام شب را به عبور از کوه گذراندیم و جاده ای را که فعلا می پیمودیم قدری سراشیب بود چشم انداز ما خیلی محدود و به آسیابی که در کنار رود گولوس ساخته شده ختم می شد .
بلافاصله دشت وسیعی نمودار گردید که بیش از چهار قریه در آن مشاهده می شد و در انتهای آن شهر مرند واقع بود که درخت بسیار بر آن احاطه داشت . حکمران شهر با یک قسمت از توپخانه برسم معمول از سفیر کبیر استقبال کرد و منزل خود را برای اقامت او تخصیص داد ...