- موجودی: موجود
- مدل: 204090 - 73/1
- وزن: 0.60kg
مسائل کشورهای آسیایی و آفریقایی
نویسنده: مجید رهنما
ناشر: دانشگاه تهران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 565
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1350 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
کتاب اول : در ریشه های درد
استعمار، گسترهای جهانی دارد و بهرغم تحولات گوناگون، رویههای استعماری همچنان روابط و سیاست بینالملل را تحتتاثیر قرار میدهند. تمام کشورهای آسیایی، افریقایی، امریکای لاتین، به طور مستقیم یا غیرمستقیم، مستعمره کشورهای صنعتی بودهاند. سیستم استعماری، مانع هرگونه توسعهای در این کشورها میشود و بهبود وسایل تولید و در نتیجه استفاده صحیح از نیروی کار این کشورها را ناممکن میسازد؛ به طوری که نمیتوان تصور کرد بدون استعمار این کشورها، مسالهای که امروزه تحت عنوان «توسعه در کشورهای صنعتی» مشاهده میکنیم، به چه شکلی خودنمایی میکرد.
مفهوم استعمار و عوامل موثر در شکلگیری آن
استعمار در لغت به معنای آبادانی کردن، آبادانی خواستن، تسلط مملکتی قوی بر مملکتی ضعیف به قصد استفاده از منابع طبیعی و نیروی انسانی افراد آن با تظاهر به منظور آبادی و رهبری مردم آن به سوی ترقی است.
قرن نوزدهم و بیستم: رشد داد و ستد اقتصادی و غارت کشورهای مستعمره در نهایت به انقلاب صنعتی انجامید و بنیاد اقتصادی و سیاسی کشورهای استعمارگر را دگرگون ساخت و کار بهرهکشی از منابع مستعمرهها بیش از پیش بالا گرفت و این سرزمینها به منابع ماده خام برای صنایع کشورهای صنعتی و بازار فرآوردههای آنها مبدل شدند.
سالهای اول قرن نوزدهم با توسعه مستعمرههای بریتانیا در کانادا و ایجاد مستعمرههای جدید در استرالیا، افریقای جنوبی و زلاندنو قرین بود. مهاجرتهای بزرگی که طی سالهای میانه این قرن به وقوع پیوست و افزایش تقاضای انگلستان صنعتی برای مواد غذایی و مواد خام، این مستعمرهها را به صورت دومینیونهای (Dominion، کلمهای انگلیسی به مفهوم متصرفات امپراتوری، نامی است که قبل از الیزابت دوم به بخشهای مختلف کمنولث (کشورهای مشترکالمنافع) میدادند. این کشورها که ظاهرا دارای استقلال سیاسی بودند، از نظر سوگند وفاداری که به پادشاه انگلستان یاد کرده، به پادشاه انگلیس وفادار بودند) بزرگی درآورد که دولتهایشان نیمه استقلالی داشتند.
در ربع آخر قرن نوزدهم، بر اثر رشد صنعت و سرمایهداری، بار رقابتها و مبارزات بینالمللی استعماری اوج گرفت. در نتیجه دامنه نفوذ فرانسه تا شمال افریقا کشیده شد و این دولت قسمتهای بزرگی از افریقای شمالی را زیر سلطه و نظارت خود درآورد. به دنبال فرانسه، اسپانیا و ایتالیا نیز دامنه نفوذ خود را تا آن حدود گسترش دادند. آلمان در پایان قرن نوزدهم وارد کشاکشهای استعماری شد. کشاکش بر سر جزایر اقیانوس آرام و برپا کردن قرارگاههای تجارتی در چین، که با رخدادهای اخیر همراه شد، ایالات متحده امریکا را به عنوان یک دولت استعمارگر جدید در صحنه کشاکشهای استعماری پدیدار کرد.
فرهنگ استعماری کوشیده است در زمینههای تمدن، جامعهشناسی و مردمشناسی، تسلط سیاسی و اقتصادیِ جوامع استعماری را توجیه کند. مثلا آرای مربوط به تبعیض نژادی برای توجیه و مشروع جلوه دادن بهرهکشی قوی از ضعیف بهوجود آمده و بدین گونه فرهنگ استعماری کوشیده است این ستم را یک برتری طبیعی جلوه دهد! اصرار اغراقآمیز عدهای از اقتصاددانان، جامعهشناسان و تاریخنویسان استعماری درباب تاثیر آب و هوا و اوضاع اقلیمی در رشد اقتصاد و تمدن، از همین مساله نشأت میگیرد.
ضربه استعمار بر جامعه شهری عمیقترین صدمات را به بار آورده است. برای اینکه استعمارگر نه تنها در اندیشه درک حقیقت استعمارزده نیست، بلکه میکوشد هرچه زودتر مسخ اجباری استعمارزده را به فرجام رساند.