- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 179477 - 96/3
- وزن: 1.30kg
مسائل عصر ایلخانان
نویسنده: منوچهر مرتضوی
ناشر: موسسه تاریخ و فرهنگ ایران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 710
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1358 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو _ نو
مروری بر کتاب
کتاب «مسائل عصر ایلخانان»، مجموعه ای از مسائل و مباحث مهم راجع به آن عصر است که آگاهی از آنها برای پژوهندگان تاریخ عموما، و مدرسان و محققان تاریخ عصر مغول خصوصا، ضرورت دارد. اگر چه بسیاری از مباحث کتاب از وقایع تاریخی مایه گرفته است.
ایلخانان نام سلسلهای مغول است که از سال ۶۵۴ تا ۷۳۶ ه.ق معادل ۱۲۵۶ تا ۱۳۳۵ میلادی به مدت ۷۹ سال در ایران حکومت میکردند. لشکریان چنگیزخان نخستین بار در سال ۶۱۶ ه.ق معادل ۱۲۱۹ میلادی به خراسان حمله نمودند. چنگیزخان در سال ۶۲۴ ه.ق معادل ۱۲۲۷ میلادی به مغولستان بازگشت و در آنجا مرد. خانات از بخش جنوب غربی امپراتوری مغول تأسیس شد. در سال ۶۴۸ ه.ق معادل ۱۲۵۱ میلادی، منگوقاان پسر تولی خان و نوه چنگیز خان ( خاقان امپراتوری مغول) بر آن شد تا با اعزام برادرانش هولاکو و قوبیلای به ترتیب به ایران و چین پیروزیهای مغولان را تحکیم و تکمیل کند.
هولاکو با فتح ایران سلسله ایلخانیان ایران و قوبیلای با فتح چین سلسله یوان چین را بنیان نهادند. فتح ایران به دست هلاکوخان پیامدهای مهمی چون پایان کار اسماعیلیان و انقراض خلافت عباسیان را در پی داشت. ایلخانان در ابتدا دین بودایی داشتند اما از غازان در سال ۱۲۹۵ به اسلام گرویدند. ایلخانان مسلمان، خود را سلطان نامیده و نامهای اسلامی برگزیدند. در دهه ۱۳۳۰، دودمان ایلخانان توسط مرگ سیاه ویران شد.
آخرین خان آن ابوسعید در سال ۱۳۳۵ درگذشت و پس از آن خانات از هم پاشید. فرمانروایان ایلخانی، گرچه اصالتا غیرایرانی داشتند، سعی کردند با گره زدن به گذشته ایران، اقتدار خود را تبلیغ کنند و مورخانی را به خدمت گرفتند تا مغولان را به عنوان وارثان ساسانیان (۲۲۴–۶۵۱ میلادی) ایران پیش از اسلام معرفی کنند. قلمرو اصلی آن در جایی است که اکنون بخشی از کشورهای ایران، آذربایجان و ترکیه است. ایلخانان در بزرگترین حد خود، بخشهایی از عراق، سوریه، ارمنستان، گرجستان، افغانستان، ترکمنستان، پاکستان، بخشی از داغستان امروزی و بخشی از تاجیکستان مدرن را نیز شامل میشد.
تحقیق حاضر، پژوهشی مستند و گسترده دربارهی مهمترین وجوه تاریخ ایران در عصر مغولان است. کتاب از پنج بخش تشکیل شده است:
در بخش نخست هجوم مغول به ایران و رویدادهای مهم تاریخی و سیاسی عهد ایلخانان با استناد به منابع اصلی تجزیه و تحلیل شده است. براندازی اسماعیلیه، سقوط بغداد و خلافت عباسی، جنگ با ممالیک، علل شکست خوارزمشاهیان، عوامل پیروزی مغولان، پراکندگی سیاسی و قدرتهای متعدد و رقیب در سرزمینهای اسلامی به هنگام حملهی مغول از جمله مباحث اصلی این بخش است. بخش دوم به بررسی وضعیت دین و مذهب در عصر ایلخانان اختصاص دارد.
نویسنده ضمن تاکید بر عدم تعصب دینی سلاطین مغول به گرایشهای ایلخانان به آیینهای مختلف بودایی، مسیحی، یهودی و اسلام اشاره کرده و موضوع اسلام آوردن برخی ایلخانان، به ویژه گرایش آنها به تشیع و به طور کلی وضعیت تشیع در این دوره را به تفصیل بررسی میکند. بخش سوم دربارهی تصوف در عصر ایلخانان است. در این بخش گسترش و اعتبار و اهمیت اجتماعی تصوف و علل و نتایج آن به بحث گذاشته شده و با استناد به منابع دست اول و ارائهی شواهد و مصداقها، از یک کارکرد سیاسی و اجتماعی و فرهنگی تصوف، همچنین نقش و کارکرد خانقاهها، نفوذ مشایخ، سماع صوفیان، توجه وزرای ایلخانان به تصوف سخن رفته است. موضوع بخش چهارم، تاریخنویسی و منابع تاریخی عصر مغول با تاکید و بررسی همهجانبهی "جامع التواریخ رشیدی" است.
در آخرین بخش، بحث مبسوطی دربارهی جریان حماسهسرایی در دورهی مغول و تیموری به تقلید از شاهنامه مطرح شده و پس ازمعرفی تعدادی از منظومههای تاریخی این دوره مانند "چنگیزنامه" یا "شهنشاهنامه"ی احمد تبریزی، "غازاننامه"ی نورالدین بن شمس الدین محمد، "ظفرنامه"ی حمدالله مستوفی، "تمرنامه" یا "ظفرنامه"ی هاتفی، تاریخ منظوم تیمور از شرفالدین علی یزدی، "شاهرخنامهی منظوم"، "شاهجهاننامهی کلیم"، "تاریخ منظوم" شمسالدین کاشانی به تفصیل معرفی و بررسی میشود.
مهمترین ویژگی تحقیق حاضر، استفادهی مولف از منابع دست اول از جمله چند نسخهی خطی، نگرش تحلیلی و انتقادی، فاصله گرفتن از وقایعنگاری صرف و روی آوردن به تحلیل رویدادها و اشاره به مسائل اصلی و کلیدی دورهی مغول، نگرش بیطرفانه و پرهیز از تعصب است به گونهای که معتقد است مغولان اگرچه با کشتار و ویرانی وارد شدند. اما خیلی زود خوی بیابانگردی آنها تغییر کرد و در نتیجه دورهی مغول از بسیاری جهات عصر ترقی علم و تاسیس حوزههای علمیه و رونق اقتصادی و تجاری و تالیف آثار بزرگ تاریخی و ادبی، حذف تعصبات مذهبی و آزادی مذاهب و احیای تشیع بود.