- موجودی: موجود
- مدل: 192066 - 60/4
- وزن: 0.50kg
مردی در تاریکی
نویسنده: پل استر
مترجم: خجسته کیهان
ناشر: افق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 224
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
این رمان درباره پیرمردی منزوی است که در ذهن خود آمریکای جدیدی را خلق میکند که به جای جنگ با عراق درگیر جنگ داخلی است.این رمان دو خط داستانی دارد؛ خط اصلی داستان، مربوط به پیرمرد فلجی به نام آگوست بریل است که در منزل دخترش روزگار میگذراند. این پیرمرد 72 سالهی منزوی، ذهن آشفتهای دارد؛ چرا که به تازگی اتفاقات بسیاری از جمله تصاف رانندگی، مرگ همسر و... را پشت سر گذاشته است. آگوست شبها نیز آرام و قرار ندارد و نمیتواند آسوده بخوابد و برای اینکه ذهن خود را آرام کند به دنیای خیالی خود پناه میبرد.
آگوست بریل منتقد ادبی هفتاد و دوساله پس از سانحه ی اتومبیل و در دوران نقاهت برای پس زدن خاطرات تلخ گذشته، در ذهنش داستانی پیچیده را پی می ریزد: داستانی از آمریکایی که در آن برج های دوقلو فرو نمی ریزند و نتیجه ی انتخابات سال 2000، سرنوشتی دیگر را برای آمریکا رقم می زند....
او را درون چالهاى گذاشتم. به نظر شروع خوبى بود، شیوهى امیدوارکنندهاى براى پیش بردن ماجرا بود. مرد خفتهاى را داخل گودالى بگذار و بعد ببین وقتى بیدار مىشود و سعى مىکند بیرون بیاید چه اتفاقى مىافتد. منظورم گودال عمیقى توى زمین است، گودالى به عمق دو و نیم یا سه متر که کاملاً بهشکل دایرهاى حفر شده، با دیوارههاى عمودى و سخت، خاک بسیار فشرده، چنان سخت که انگار سطحش بافت گل پخته یا حتى شیشه را دارد.
به عبارت دیگر، مردِ درون گودال وقتى چشمانش را باز کند، نمىتواند خود را از گودال نجات دهد. مگر اینکه مجهز به وسایل کوهنوردى باشد مثلاً چکش و میخهاى فلزى، یا طنابى که بتواند به درختى در آن نزدیکى کمند کند ولى این مرد هیچ ابزارى ندارد و وقتى به هوش بیاید، بىدرنگ به ماهیت مخمصهاش پى مىبرد.
و بعد اتفاق مىافتد. مرد به هوش مىآید و متوجه مىشود که به پشت دراز کشیده و به آسمان بىابر شبانگاهى چشم دوخته است. نامش اُوِن بریک است، و اصلاً نمىداند چگونه در این نقطه قرار گرفته، از افتادن داخلاین گودال استوانهاى که قطرش را حدود سهمتر و نیم تخمین مىزند، چیزى به یاد نمىآورد. مىنشیند. با کمال تعجب مىبیند که یونیفورم نظامى پشمى خاکى رنگى پوشیده که پارچهى زبرى دارد. کلاهى روى سرش است و یک جفت پوتین چرمى کهنهى پوسته کرده پوشیده که بالاتر از قوزک با گره دوتایى بسته شده است.
روى هر دو آستین کتش درجههاى نظامى دوخته شده که نشان مىدهد یونیفورم متعلق به شخصى با درجهى سرجوخهگى است. آن شخص ممکن است اُوِن بریک باشد، ولى مردِ داخلِ گودال که اسمش اُوِن بریک است، به یاد نمىآورد در هیچ دورهاى از زندگىاش در ارتش خدمت کرده یا در جنگ بوده باشد.