- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 162162 - 88/2
- وزن: 0.30kg
مرد معلق
نویسنده: سال بلو
مترجم: منصوره وحدتی احمدزاده
ناشر: اختران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 200
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1384 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
رمان مرد معلق، در واقع، دفتر شرح وقایع شخصیت اصلی داستان، جوزف، بین 15 دسامبر 1942 تا 9 آپریل 1943 است. همه ی اتفاقات در گذشته روی داده اند و از طریق ذهن آشفته ی جوزف و در دفترش روایت می شوند. تمام داستان این رمان تأمل برانگیز و شخصی، حسرت فزاینده ی جوزف برای خودشناسی و بازیابی هویتش است. هفت ماه از کناره گیری جوزف از شغلش در یک اداره ی گردشگری به منظور ورود به ارتش گذشته است.
او به خاطر کاغذبازی های پیچیده ی رایج در ادارات، بین زندگی عادی و نظامی خود معلق است. جوزف که دانش پژوهی نصفه و نیمه است، تصور می کرد که داشتن اندکی اوقات فراغت و آسودگی، به او اجازه خواهد داد که وقت بیشتری را صرف درس خواند بکند. اما او درمی یابد که به شکل غیرقابل توضیحی در مطالعه ناتوان است. جوزف که از زمان تحویل آپارتمان شان، به همراه همسر مهربان و دلسوزش، ایوا، در اتاقی پرت و درهم و برهم زندگی می کند، دلسردی به سراغش آمده و ناامیدی بر او چیره می شود. برای جوزف، گشت و گذار های بی هدف و مداوم، نشان از بی ارادگی ای دارد که به خودخوری وسواس گونه ای تبدیل خواهد شد.
او حس می کند که در حال تغییر به فردی دیگر، شخصی شکاک و بدخلق است و برای اشاره به خود در گذشته، از عبارت «آن یکی من» استفاده می کند. این بحران هویت است که ژورنال جوزف و داستان رمان مرد معلق را تشکیل می دهد.
سال بلو در ۱۰ ژوئن ۱۹۱۵ در خانواده ای یهودی در لانچین، کبک کانادا به دنیا آمد. پدر و مادرش چند سال قبل از تولد او از سن پترزبورگ روسیه به کانادا مهاجرت کرده بودند. او پس از خواندن رمان کلبه ی عمو تام، نوشته ی هریت بیچر استو، تصمیم گرفت که نویسنده شود. انتشار رمان ماجراهای اوگی مارچ در سال ۱۹۵۳ و پس از آن رمان های سلطان باران و هرتزوگ، او را به عنوان یکی از چهره های مطرح ادبیات قرن بیستم آمریکا تثبیت کرد. بلو به خاطر رمان هدیه هومبولت در سال ۱۹۷۵، برنده ی جایزه ی پولیتزر شد و سال بعد برای این رمان، نوبل ادبی را به دست آورد.
ژوزف همراه با همسرش ایوا زندگی آرامی را می گذراند تا اینکه به خدمت سربازی فرخوانده می شود و به ناچار از شغل خود استعفا می دهد اما از موقع فرخوان تا رفتن رسمی او به سربازی حدود یک سال به طول می انجامد . این دوران برای او بسیار آشفته است نه امکان سر کار رفتن دارد نه می تواند از آزادی خود استفاده کند ، شدیدا بداخلاق شده و عادات عجیب و غریبی پیدا می کند ، بسیار سرگردان است و مشغول نوشتن خاطرات روزانه اش می شود. در این زمان نگاه او به زندگی تغییر می کند احساس معلقی دارد به دیگران با دیده حقارت نگاه می کند و دیگران نیز همین نظر را راجع به او دارند . او بسیار سرگردان است و به هیج جا نرسیده است ....