دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

مذکر احباب ؛ ادب و فرهنگ فارسی در قرن دهم هجری

مذکر احباب ؛ ادب و فرهنگ فارسی در قرن دهم هجری
درحال حاضر موجود نمی باشد

مذکر احباب ؛ ادب و فرهنگ فارسی در قرن دهم هجری

نویسنده: سیدحسن خواجه نقیب الاشاف بخاری - نجیب مایل هروی
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 370
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1377 - دوره چاپ: 1 
کد کتاب: 4539

مروری بر کتاب 
مذکر احباب برای آگاهی از تاریخ سیاسی ، مذهبی و ادبی قرن 10 هجری قمری اثری است کم نظیر ، که نه تنها تحقیقات معاصران ما را درباره عوامل بسته شدن و راست گردیدن « کاروان هند » تکمیل می کند و « تاریخ ادبیات در ایران » را در روزگار مورد نظر ( آن هم بیرون از قلمرو سیاسی صفویه ) به کمال می رساند ، بلکه « فرهنگ سخنوران » را نیز محتاج تحریر و ویراست سوم می گرداند .

مذکر احباب، کتابى است به زبان فارسى که به شرح حال 292 تن از شاعران، سلاطین، صوفیان و عالمان و خویشاوندان مؤلف که در ماوراءالنهر مى‌زیسته‌اند مى‌پردازد و یکى از مهم‌ترین منابع ادبى، تاریخى مربوط به ماوراءالنهر در سده دهم هجرى است. اطلاعات تاریخى-فرهنگى جالبى درباره دربار ازبکان، شیبانیان و خانان خیوه و خوارزم در آن مندرج است. در دیباچه کتاب، مولف به تعریف شعر و بیان شرافت آن و نیز انگیزه خود از نگارش این کتاب پرداخته و ترتیب مطالب کتاب را بیان مى‌دارد.

به گفته مصحح سال 974ق. به لحاظ سال اتمام نخستین تحریر تذکره قابل قبول است؛ اما این سال را نباید به عنوان سال اتمام صورت نهایى کتاب تلقى کرد، چرا که مولف از 974 تا 1005ق. پیوسته به تذکره‌اش نظر مى‌انداخته و مطالبى را مى‌پیراسته و نکاتى را به تذکره‌اش مى‌افزوده است. مصصح سپس دلایل خود را بر این‌که سال 974ق. سال اتمام صورت نهایى کتاب نیست، ارائه مى‌کند.

انگیزه مولف از نگارش این اثر، اجابت خواسته برخى از دوستان و برادران بوده که از وى خواسته‌اند، اسامى برخى از فضلا را در تذکره‌اى گردآورد تا یادشان ماندگار شود.کتاب مشتمل بر یادداشت و نیز مقدمه‌اى مبسوط به قلم مصصح آقاى نجیب مایل هروى، دیباچه‌اى به قلم مولف، یک مقاله و چهار باب و یک خاتمه است.مقاله خود مشتمل بر دو رکن و هر یک از دو رکن مشتمل بر دو فصل مى‌باشد.باب اول تا چهار م کتاب نیز هر یک مشتمل بر چهار فصل است.

رکن اول از مقاله کتاب به بیان احوال سلاطین چنگیزخانى(شیبانى) ضمن دو فصل اختصاص یافته است: 
در فصل اول از سلاطین چنگیزخانى که وفات کرده‌اند، یاد مى‌شود. نظیر: ابوالفتح محمد شیبانى، عبیدالله شیبانى، رستم بهادرخان و... و در فصل دوم از سلاطینى که در زمان مولف در قید حیات بوده‌اند، یاد مى‌شود. نظیر: ابوالفتح سلطان سعیدخان، دوست محمد سلطان و... 
در فصل اول از رکن دوم که به شرح حال سلاطین جغتایى اختصاص یافته، سلاطینى که رحلت کرده‌اند، معرفى مى‌شوند. نظیر: ظهیرالدین محمد بابرپادشاه، محمد همایون پادشاه، ابراهیم میرزا و...و در فصل دوم دو تن از سلاطینى که در زمان مولف در قید حیات بوده‌اند، معرفى مى‌گردند که عبارتند از: سلیمان شاه میرزا، میرزا ابوالقاسم. 
باب اول از چهار باب کتاب به معرفى گروهى که مولف ایشان را درک نکرده و از دنیا رفته‌اند، باب دوم به معرفى گروهى که وى ایشان را درک کرده و از دنیا رفته‌اند، باب سوم به معرفى کسانى که مولف آنان را درک نموده و تا زمان وى نیز در قید حیات بوده‌اند و باب چهارم به شرح حال کسانى که مولف ایشان را درک ننموده و لکن در زمان مولف هنوز در قید حیات بوده‌اند، اختصاص یافته است. 
مولف ذیل نام هر یک از افراد، به معرفى اجمالى پرداخته و نمونه‌اى از نظم ایشان را ذکر مى‌کند.در خاتمه نیز مولف از نیاکان و پدران و عموها و دایى‌هاى خویش یاد مى‌کند و نمونه‌اى از شعر ایشان را یادآور مى‌شود.مصحح کتاب، ارزش‌هاى این تذکره را در چهار بخش تاریخ، ادبیات، تصوف و مردم‌شناسى به تفصیل بیان کرده است؛ اما باید گفت که بیشتر کسانى که نامشان در این تذکره به عنوان شاعر آمده است، در تاریخ ادبیات فارسى چندان شهرتى ندارند و حتى نام آنان به جز در این تذکره در جایى دیگر نیامده است. اینان کسانى هستند که به روایت مؤلف «گاه میل شعر مى‌کرده‌اند» و یا به ندرت مرتکب شعر مى‌شده‌اند و عموما احباب و یاران مؤلف بوده‌اند. 

نثارى به رسم ادیبان قدیم«سخن» را به دو صورت تقسیم مى‌کند: نثر و نظم. به نظر وى وزن یکى از اساسى‌ترین عناصر شعر است و او شعر را در واقع «سخن موزون» مى‌داند. همین تلقى از شعر سبب شده است تا مؤلف هر موزون طبعى را در زمره شعرا بیاورد. 
مذکر احباب تذکره‌اى است محلى و نشانگر ذوق حاکم بر ماوراءالنهر در قرن دهم هجرى. مؤلف ذوقى معماپسند دارد و در تذکره خویش توجه خاصى به معماسازان و تعمیه پردازان نموده است. ذکر صنایع مشکله شعرى، معما قصیده‌هاى مصنوع، اوزان مشکل عروضى، شعرهاى چهار بحرى، مسجر، معقد، مقلوب و مستوى نشانگر ذوق مشکل‌پسند مؤلف این تذکره است. این ذوق در دربار ازبکان و شیبانیان رواج و رونق فراوان داشته است. سخنانى از این دست که صورت معما و مسأله ریاضى را دارند براى ذهن و عقل خوشایند هستند؛ یعنى لذت کشف معما نصیب عقل مى‌شود؛ اما ذوق و احساس بهره‌اى از آن برنمى‌گیرد. در تذکره مذکر احباب«گفتن و شکافتن معما» و اشعار دشوار را مرتبه اعلاى فضل و دانش اهل عصر مى‌داند. 

مصحح محترم در مقدمه خود با بیان این سخن و بر مبناى شاخصه‌هاى سبکى مؤلف، یعنى دشوارگرایى و معماپردازى، نشان داده است که یکى از غزل‌هاى منسوب به نثارى بخارى، نمى‌تواند از بخارى باشد، چرا که عنصر خیال در غزل مذکور نشان مى‌دهد که با سروده‌هاى نثارى بخارى متفاوت است. 
این تذکره حاکى از ذوق طبقه حاکم تازه به دوران رسیده‌اى است که از سر تفنن و بى‌سوادى به معماپردازى روى مى‌آورد. وجود داستان‌هاى عجیب و ساختگى و افسانه‌هاى بى‌بنیاد و مضحک مانند: حمام ناصر خسرو که در آن پیدا نیست...بر دیوار بیست و چهار حلقه دارد، هر حلقه را که بکشند، درى باز مى‌شود. و حمام به آن بزرگى با یک جام روشن است و کسى عالم به طریق بناى آن نسیت. نشان مى‌دهد که سطح آگاهى و دانش دربار ماوراءالنهر چقدر متنزل و سخیف بوده است، اغلب حکایات مشهور آثار عطار و دیگر عرفا به برخى قلندر شکلان روزگار نثارى نسبت داده شده است؛ از جمله داستان آن دیوانه که شاه به او گفت از من چیزى بخواه دیوانه گفت، به این مگس دستور ده که از روى صورتم کنار رود. شاه گفت از عهده من بر نمى‌آید. دیوانه خندید و گفت تو که امرت بر مگس جارى نیست، چگونه از تو چیزى بخواهم. این داستان در مثنوى‌هاى عطار آمده؛ ولى در مذکر احباب به حسامى قلندر از قلندران ناشناخته عصر مؤلف نسبت داده شده است. 

مذکر احباب را باید تذکره معماسازان نامید. طرز معماپدرازى در قرن نهم و دهم در اوج رونق بود. در واقع فن معما نوعى تففن و وقت‌گذرانى است و نه هنر، که از ویژگى‌هاى طبقه مرفه حاکم بوده است. فهرست شاعران و عالمان مندرج در مذکر احباب نشان مى‌دهد که آنها همگى از بزرگان و نزدیکان مراکز قدرت بوده‌اند. جلسات ادبى که در خانه کمال الدین مشفقى کتابدار تشکیل مى‌شده مجمع بزرگان عصر بوده است. طبقه برتر ناحیه ماوراءالنهر ذوقى تفننى داشته است و فضیلت مآبى در آن قلمرو معماسازى و معماخوانى بوده است. 
این ادعا که چنین ذوقى بر همه آن سرزمین حاکم بوده، اگر درست نیاید، لااقل مى‌توان گفت که ذوق و سلیقه مؤلف تذکره مذکر احباب بسیار معماپسند و متفنن بوده است. هر چند او در جاى جاى تذکره‌اش مى‌نویسد که اهل عصر وى «جهت انشراح قلب به شعر روى آورده‌اند»؛ اما از اشعارى که در تذکره‌اش مى‌آورد، التذاذ عقل بیشتر حاصل مى‌شود تا انشراح قلب.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات