- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 169880 - 95/2
- وزن: 0.40kg
محله واشینگتن
نویسنده: هنری جیمز
مترجم: محمود محرر خمامی
ناشر: نگارش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 311
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1369 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
نوول محله واشنگتن یکی از آثار برجسته ی هنری جیمز است که در سال1881 نوشته شده است. این نوول بعدا به شکل نمایشنامه تنظیم شد و در سال 1947 تحت عنوان "وارثه" درنیویورک به اجرا درآمد.
دکتر اسلاپرفردی تیز هوش و زیرک است که با پشت کارخود صاحب خانه، زندگی و کارشرافتمندانه ای است.خوشبختی او دوام چندانی ندارد و به زودی پسر و همسرمهربان و دوست داشتنی اش را که زیبا و متین و باهوش بوده از دست می دهد. حاصل این ازدواج تنها دختری ست که چندان زیبا نیست و اززیرکی و تیز هوشی نیز بی بهره است. دکترازخواهر خود "پنی من" می خواهد که پیش آنها آمده و با او زندگی کند.
عمه پنی من زنی تو خالی رمانتیک و احساساتی ست و شخصیتی ست که ابلهانه رفتارمی کنداو دردانستن اسرار دیگران سخت کوشا ست. عمه پنی زنی ست عاشق پیشه است که البته در زندگی کوتاه زناشویی اش که به مرگ همسرش انجامیده عشق رابه خوبی درک نکرده.اوبه خانه ی برادر امده ودر آنجا تا هنگام مرگ زندگی می کند.دکتر اسلاپر از اینکه دخترش کاترین دختری کم حرف و گوشه گیراست وجاذبه ای برای دیگران ندارد،سخت دلگیر و آزرده است.تنها سرگرمی کاترین دیدارازعمه ی دیگر و همبازی شدن با دختر عمه هاست.
روزی دریکی از این مهمانی ها کاترین با مردی به نام موریس سندتان آشنا می شود. موریس مردی خوش تیپ ،قدبلند و جذاب است و به کاترین اظهار علاقه می کند. طی آشنایی موریس با عمه پنی ،امکان ورود به خانه ی دکتربرای ملاقات کاترین فراهم می شود.
رفت و آمد های موریس و ابراز علاقه های او به کاترین؛ شک و بدگمانی را دردل اسلاپر ایجاد می کند.او این علاقه را غیر منطقی می بیند.ظاهرسازی های موریس در رابطه با کاترین توسط عمه پنی که خود در آرزوی داشتن چنین ماجراهای عاشقانه بوده و هست و دوست دارد خود را همیشه جوان در نظر آورد و از سویی دیگر همیشه خواستار داشتن پسری چون موریس به عنوان فرزند است ، موثر تر واقع می شود.
این رفت و آمد ها به نامزدی بین دو جوان ختم می شود که البته با مخالفت پدر همراه ست.پدر در جستجوو کاوش های خود متوجه می شود موریس مردی بیکار است که پیش خواهر بیوه و پنج بچه ی او زندگی می کند و گاه پول تو جیبی اش را نیز خواهر تامین می کند.اسلاپر بعد از آشنایی از نیت موریس،کاترین را از این ازدواج منع کرده و اعلام می کند در صورت زندگی مشترک با موریس از ارث محروم خواهد شد.
کاترین جوان که سخت علاقه مند به جلب محبت پدر است و همیشه سعی دارد مخالف او کاری انجام ندهد،برای مدتی خود راازدیدار موریس محروم کرده و تنها به نامه نگاری با موریس می پردازد.دراین میان عمه پنی که فردی رمانتیک است واز هر مسئله ای برای سرگرمی خود استفاده می کند،مخفیانه با موریس قرار ملاقات می گذاردوبه موریس پیشنهاد می دهدبهتر است موریس و کاترین با هم فرار و بعد ازدواج کنند.
دراین میان پدر هشیار بعد از تذکر دادن به عمه ؛به این نتیجه می رسد که اگر قرار بر ازدواج است بهتر آن است که مدتی این عمل به تاخیربیفتد شاید که دختر سر عقل بیاید.
برای همین می خواهدکاترین را با خود به سفرببرد.کاترین به دلیل آن که گمان می کند زمان همه ی مشکلات را حل خواهد کرد تن به سفر شش ماهه با پدر می دهد.مسافرت شش ماهه به یک سال تبدیل می شود و کاترین با همان شدت علاقه و عشق و پدر با همان مخالفت بازمی گردند.
موریس که این مدت را (زمان سفر کاترین و پدر) با عمه پنی در خانه ی اسلاپر گذارنده شغلی به دست می اورد.کاترین خوشحال از شرایط جدید با وجود مخالفت پدر و محروم شدن از ارث پدری با ارثیه ی اندکی که مادر برایش گذاشته دست به تهیه جیهزیه می زند،غافل از اینکه موریس جاه طلب قصد سفر دارد و از ارثیه ی اندک او دلسرد است. بنابر این طی نزاعی ساختگی با کاترین قهرمی کند و او را از خود بی خبر می گذارد.کاترین بعد از مشاهده ی خوشحالی پدر و بی خبری از موریس اعلام می کند که خود نامزدی اش را بهم زده.
دوران تنهایی کاترین آغاز می شود .سالهایی که کاترین و عمه پنی و دکتر در کنار هم بون واقعی خاصی می گذرد تا انکه پدر بر اثر سرماخوردگی می میرد .پدر در وصیت نامه اش برای دختر ارثی باقی نمی گذارد،چرا که همیشه تصور می کرده دوری موریس و او به این علت است که آن دو منتظر مرگش هستند تا بعد میراثش را تصاحب کنند. کاترین با ارثیه یم اردی زندگی باوقار خود رادر میان سالی درحالی دیگر دختر ترشیده شده درکنار عمه می گذارند تا وقتی که موریس دوباره پیدایش می شود .موریس با کمک عمه پنی وقت ملاقات با کاترین را به دست می آورد. حال موریس مردی ست کچل با شکم برآمده که یکبار ازدواج کرده و در تجارت شکست خورده.اوکه چشم به ارثیه ی کاترین دارد ،دوباره اظهار تمایل به ازدواج با کاترین را مطرح می کند. اما کاترین هوشمندانه به او می فهماند که همه چیز تمام شده .او با راندن موریس به زندگی در سکوت و تنهایی ادامه می دهد.
هنری جیمز به خاطر کاوش و تجزیه و تحلیل های روانی وواقع بینانه اش ،نثر دقیق ،اعتدال و بی طرفی اش در رابطه با توصیف قهرمانان و طرح کلی داستان هایش؛مطالعه در افراد طبقه متوسط بویژه افراد نو کیسه ؛صریح و متکی به نفس امریکایی و استفاده ازملودرام هابه قصد ارائه سمبولیسم روانی مشهور است.
رمان " محله ی واشنگتن" با ژانر واقع گرای اجتماعی و با نظر گاه دانای کل مفسر، به بررسی درون شخصیت هایی می پردازد که هریک نماینده گروهی در دوره ی ویکتوریایی اند.موریس های زیبا و جاه طلب که به وسیله ی زیبایی می خواهند به همه جا برسند؛ دخترانی که در بند گفتمان غالب جامعه اند؛ پدرانی که هرچند نسبت به زمانه ی خود هشیارند ولی بازاسیر شرایط زندگی اند.
عنصراصلی رمان شخصیت پردازی ست. رمان به چگونگی تحول و شناخت فکری در شخصیت اصلی ومحوری کاترین اسلاپر می پردازد. تحولی که باعث شناخت او از زندگی و افراد پیرامونش می گردد.
تحلیل شخصیت های مهم نوول محله ی واشنگتن
هنری جیمز دراین اثر به تحلیل شخصیت ها می پردازد.او اعتقاد دارد کنش هرفرد از موقعیت او جدا نیست"شخصیت از موقعیت و موقعیت از شخصیت جدا نیست" به همین دلیل او افراد را در موقعیت های خاص تحلیل و معرفی می کند.جیمز با قراردادن کاترین( شخصیت اصلی) در موقعیت خاص،به روانکاوی آنان می پردازد و چگونگی تحول فکری شان را نشان می دهد.(دراین داستان کاترین به تحول وشناخت می رسد)
کاترین اسلاپر: دختری ست که نه خیلی زیباست و نه از هوش فوق العاده ای برخوردار است .او تنها به دنبال محبت است ؛چه این محبت از سوی پدر درحد راضی نگه داشتن او باشد و چه ازسوی موریس حتی درحد نامه نگاری . او نمونه ی زنده ای از دختران دوره ای ست که می بایست درخانه به گلدوزی های فراوان مشغول باشند و به امید شوهر خوب روزگارراسپری کنند.کاترین انچنان اسیر دوره و زمانه ی خود است که حتی به راهنمایی های پدر برای رشد فکری و شناخت از دنیا ،تنهادر حد سفری تفریحی گردن می نهد. اما زندگی موقعیت های دیگری پیش رویش می گذارد، او با رفتن موریس ابتدا خود را دل داری می دهد که قهر چند روزه سرانجام به اشتی می رسد، وقتی نامه هایش بی جواب می ماند و پدر از او درباره ی موریس می پرسد به دروغ اعتراف می کند که خود نامزدی اش را به هم زده؛اما گذشت زمان ،مرگ پدر و خلوت ها و تنهایی هایش ؛چهره ی واقعی موریس را برایش افشاء می کند.اووقتی متوجه می شود که موریس بازگشته ،شوقی به دیدارش ندارد و او را از خود جدا می کند و می رماند.
این تحول و شناخت بر عکس پایان دیزی میلر با پیوند زمانی و پیوند سببی (تودوروف) همراه است. تحولی که علت مند است و خصوصیات متحول شدن شخصیتی را که لئوناردو بیشاب یاد آوری می کند ، داراست.
بیشاب در کتاب درسهایی درباره ی داستان نویس می گوید" برای تحول هر شخص این امکانات باید وجو داشته باشد:
1) به خود فرو رفتن .
2) دنبال راه حل گشتن.
3) به نتیجه رسیدن .
4) متحول شدن.
دراین رمان جیمز تمام مراحل رابرای تحول کاترین فراهم کرده است.و می توان گفت داستان از این نظر دارای پیرنگ قویی است.
عمه پنی: زنی احساساتی و رمانتیک که زود بیوه شده و پسری ندارد. او خواستار آن است که همیشه مورد توجه قرار گیردوحالا که با موریس آشنا می شود.اورا به جای پسر نداشته و برازنده ای که همیشه در خیال داشته ، در نظر می گیرد.از طرف دیگر موریس نیز برای رسیدن به اهدافش با او سازگاری نشان می دهد. بدین ترتیب عمه به موریس دل می بازد و محبت او را به دل می گیرد. اودراین ماجرا طرف کاترین را نمی گیرد بلکه از موریس دفاع می کند ؛چرا که کاترین را فردی بی ذوق می داند . از طرف دیگر کاترین نیز اعتماد چندانی به او نداردوفکر می کند عمه تنها بانی خراب کاری هاست.که البته این تفکر خلاف واقع نیست.علت مندی رفتار عمه نیز دراین داستان به خوبی بیان شده است.
دکتر اسلاپر: فردی زیرک ، باهوش،درست کاراست که همه چیز را با دو دوتا چهار تای منطقی می پذیرد.او چندان دلبستگی به کاترین ندارد ، درنتیجه نمی تواند ارتباط صمیمانه ای با او بوجود بیاورد. کاترین تنها به فکر راضی نگاه داشتن اوست.پدر از اینکه می بیند کاترین به این راحتی خود رادردام موریس قرار داده سخت عصبانی ست و هر کار می کند موفق نمی شود تا کاترین را متقاعد کند. در نتیجه به جای آن که راه محبت و دوستی را درپیش گیرد، او رااز ارث محروم می کند.عمل پدر به نوعی نشانگر مردان دوره و زمانه ای ست که به زنان و دختران کمتر بهاء می دادند.
موریس سند تان: فردی مغرور، خودخواه،جاه طلب که همیشه به فکر منا فع خود است . همیشه دلش می خواهد در راحتی و تجمل زندگی کرده و پول خوبی بدست آورد. به عبارت دیگر می خواهد نابرده رنج ، گنج اش میسر گردد.او که به قیافه و ظاهر خود ،توانایی هایش در سخن وری و جلب نظر دیگران اطمینان کامل دارد ؛می خواهد از طریق کاترین به مال و مکنت برسد.ولی وقتی می بیند پدر مانند سدی جلو ایستاده و نمی خواهد از ارث خود چیزی به کاترین بدهد؛سفررابه ماندن ترجیح می دهد. جیمز در این داستان به افرادی مانند موریس اشاره می کند که تنها به فکر مادیات و رسیدن به پول در این دوره آمریکا هستند.کسانی که تنها ظاهری زیبا دارندو در انتها نیز راه به جایی نمی برند.
اثری ماندگار و بیاد ماندنی ست که " نوآوری " را سر لوحه کار خود قرار دهد. به راحتی می توان گفت راز ماندگاری اثار جیمز به علت همین نو اوری (پرداخت به درون شخصیت ها و بررسی ذهنیت ان ها در دوره ای ست که کمتر به این امر بهاء داده می شد.