- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 186035 - 120/5
- وزن: 1.00kg
مجموعه رنگین گل + دویست و یک غزل صائب
نویسنده: میرزا محمدعلی صائب تبریزی
به کوشش: امیربانو کریمی , محمد قهرمان
ناشر: سخن - زوار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 403 + 341
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
مجموعه رنگین گل
برگزیده اشعار صائب تبریزی
میرزا محمّدعلی صائب تبریزی در سال ۱۰۰۰ هجری در تبریز زاده شد. پدر او تاجری معتبر بود. خانوادهٔ صائب جزو هزار خانواری بودند که به دستور شاه عباس اول صفوی از تبریز کوچ کرده و در محله عباسآباد اصفهان ساکن شدند، و این مردم را تبارزه (تبریزیهای) اصفهان مینامیدند.
صائب در اصفهان به آموختن علوم عصر پرداخت. در جوانی به حج رفت و در بازگشت به مشهد سفر کرد.
صائب در سال ۱۰۳۴ ه. ق از اصفهان عازم هندوستان شد و بعد به هرات و کابل رفت. حکمران کابل، خواجه احسنالله مشهور به ظفرخان، که خود شاعر و ادیب بود، مقدم صائب را گرامی داشت. ظفرخان پس از مدتی به خاطر جلوس شاه جهان، عازم دکن شد و صائب را نیز به همراه خود برد.
در سال ۱۰۴۲ ه. ق صائب به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید. شاه عباس دوم صفوی به او مقام ملکالشعرایی داد. صائب هشتاد سال زندگی کرد و در اصفهان دیده از جهان فروبست. درگذشت او در سال ۱۰۸۶ یا ۱۰۸۷ ه. ق بودهاست.آرامگاه او در اصفهان، در محلهٔ لَنبان، در محلی است که در زمان حیات او معروف به تکیه میرزا صائب بود. مقبرهٔ صائب در باغچهای در اصفهان در خیابانی که به نام او نامگذاری شدهاست قرار دارد.
صائب تبریزی شاعری کثیرالشعر بود، شمار اشعار صائب را از شصت هزار تا صد و بیست هزار بیت گفتهاند. آثار صائب جز سه چهار هزار بیت قصیده و یک مثنوی کوتاه و ناقص به نام قندهارنامه و دو سه قطعه، همگی غزل است. افزون بر فارسی وی هفده غزل به ترکی آذربایجانی نیز دارد صائب سبکی را به کمال رساند که چند سده پس از او سبک هندی نامیده شد. او اسلوب معادله یا «مدعا مثل» را بیش از دیگر شاعران همروزگارش به کار برده است. نازکی خیال و لطافت اندیشه و مضمون سازیهای ظریف و معنیهای بیگانه و باریک در شعر وی دیده میشود. ابیات غزل وی استقلال معنایی دارند و در یک غزل از چندین موضوع سخن گفته است.
پاکان ستم ز جور فلک بیشتر کشند گندم چو پاک گشت خورَد زخم آسیا
همچو کاغذباد گردون هر سبکمغزی که یافت در تماشاگاه دوران میپراند بیشتر
اظهار عجز نزد ستم پیشه ابلهیست اشک کباب موجب طغیان آتش است
به فکر معنی نازک چو مو شدم باریک چه غم ز مویشکافان خردهبین دارم
پر در مقام تجربت دوستان مباش صائب غریب و بیکس و بییار میشوی
دویست و یک غزل صائب
میرزا محمدعلی صائب تبریزی اصفهانی بزرگترین غزلسرای سده یازدهم هجری و نامدارترین شاعر زمان صفویه است. او در دربار صفوی به عنوان ملک الشعرایی رسید و به او شاه شاعر سبک هندی میگویند. کتاب "دویست و یک غزل صائب" شرح و تفسیری بر اشعار اوست که توسط نشر "زوار" منتشر شده است.
میرزا محمدعلی صائب در سال 1000 هجری قمری به دنیا آمد. صائب در اصفهان به تحصیل علوم جدید پرداخت. در جوانی به حج رفت و در راه بازگشت به مشهد سفر کرد. صائب در سال 1034 هجری قمری اصفهان را به مقصد هند ترک کرد و سپس به هرات و کابل رفت. حاکم کابل، خواجه احسن الله معروف به ظفرخان که خود شاعر و نویسنده بود، مقدم صائب را گرامی داشت. پس از مدتی ظفرخان عازم دکن شد و صائب را با خود برد.
صائب در سال 1042 هجری قمری به ایران بازگشت و در اصفهان اقامت گزید. شاه عباس دوم صفوی مالک الشعرایی را به این منصب داد. صائب هشتاد سال عمر کرد و در اصفهان درگذشت. صائب سبکی را به کمال رساند که چند سده پس از او سبک هندی نامیده شد. او اسلوب معادله یا «مدعا مثل» را بیش از دیگر شاعران همروزگارش به کار بردهاست. نازکی خیال و لطافت اندیشه و مضمونسازیهای ظریف و معنیهای بیگانه و باریک در شعر وی دیده میشود. ابیات غزل وی، استقلال معنایی دارند و در یک غزل از چندین موضوع سخن گفتهاست.
گریه ها درچشم تر دارم تماشا کردنی
درصدف چندین گهر دارم تماشا کردنی
باغ اگر برمن شد از جوش تماشایی قفس
باغها درزیر پردارم تماشا کردنی (1)
نیست مهر خامشی از بیزبانی برلبم
تیغها زیر سپردارم تماشاکردنی (2)
گرچه سودایی و مجنونم ولی باکودکان
صحبتی در هر گذر دارم تماشا کردنی (3)
بسته ام گر چشم چون یعقوب عذرم روشن است
ماه مصری در سفردارم تماشا کردنی (4)
چون ز زلفش چشم بردارم که از هرحلقه ای
هرنفس دام دگر دارم تماشا کردنی
سردی دوران به من دست و دلی نگذاشته است
ورنه دستی در هنر دارم تماشا کردنی (5)
چرخ اگر کم فرصتی و عمر کوتاهی نکرد
سرو نازی در نظر دارم تماشا کردنی (6)
همچو شبنم صائب از فیض سحرخیزی مدام
گلعذاری در نظر دارم تماشا کردنی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.جوش تماشایی:کثرت تماشاکنندگان.
معنی: مرغ درقفس نشسته اغلب سربه زیر پرخود میبردصائب درخود فرورفتن و اندیشیدن رابه حالت مرغی مثال میزند که به تماشای باغهایی که درزیر پردارد (پرهای مرغ رنگین است و باغ هم از گل رنگین )نشسته است.در واقع صائب این حال را به اختیار پذیرفته است.شرکت بامردم را دوست نداردوقتی دچارآنان میشود به دل خود پناه میبرد و خاطرازاینجا میگشاید می گوید :
آن بلبلم که باغ و بهارم دل خودست
آن طوطیم که آئینه دارم دل خودست(غزل شماره 24)
ردیف این غزل تماشاکردنی به معنی درخور ولایق تماشا است.
یای آخرردیف برای بیان قابلیت و شایستگی است.
2.سپرهمان مهر خاموشی است که برلب زده است وتیغ زبان سخنگوی اوست.
3.بیت گویای الفت کودک بادیوانه است درحقیقت دیوانه یعنی طالب راستی وخلوص.واین صفت فقط درکودکان موجوداست آنها هستند که باصفای کودکی ودوربودن از آلایش ها نظر دیوانه راجلب می کنند .
4.تلمیح به داستان کورشدن یعقوب وچشم به راه داشتن اودارد که یوسف از مصر بیاید ودیده ی پدرراروشن کند.میگوید ازجهان چشم پوشیده ودر انتظار رویت جمال معشوقم.
5.سردی :بی رحمی بی مهری (آنندراج).دست ودل برای کسی گذاشتن:کنایه از حال وجوصله ورغبت برای کسی باقی گذاشتن .دست در مصراع دوم به معنی مهارت واستادی .
6.نکرد:فعل ماضی التزامی درمعنی مضارع ازعالم ِ:
مدتی این مثنوی تاخیرشد
مهلتی بایست تا خون شیر شد (مولانا)
و
فکر بلبل همه آنست که گل شد یارش
گل دراندیشه که چون عشوه کند درکارش
"شد"در مصراع دوم شعرمولانا و"شد"در مصراع دوم شعر حافظ به معنی "شود "است دراین بیت صائب هم "نکرد"به معنی "نکند"آمده است .