- موجودی: موجود
- مدل: 191142 - 61/2
- وزن: 0.80kg
مجموعه اشعار م. آزاد
نویسنده: م. آزاد
ناشر: نگاه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 550
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
این کتاب مجموعهای است از چهار دفتر شعر: «دیار شب»، «آیینهها تهیست»، «قصیدهی بلند باد»، «با من طلوع کن» و «شعرهای تازه».بر این مجموعه شعرهایی افزودهام که در کتابی مستقل نیامده است. تعدادی از این شعرها پراکندهوار در ماهنامههای ادبی چاپ شده است.
«دیار شب» دفتری است از شعرهای سالهای 33 و 34 که بیشتر در فرم چارپارهاند. در شکلهای بارزتر، نزدیک به شکل شعر نیمایی، تجربههایی کرده بودم که تنها شعر «ای دیر سفر» را که شکلی پرداختهتر داشت برآوردم.اما یادآوری این نکته لازم است که بهرهوری از تجربههای نیما براي دستیابی به زبان و بیانی مستقل، زمان میبرد. شاعر اگر با زبان شعر کهن نَورزَد و مرحله به مرحله شکل شعرش را دگرگون نکند، نه از تجربههای نیما بهرهای میبرد و نه به استقلالی در سبک بیان دست مییابد.
شاید به همین ملاحظه بود که در تدوین شعرهای دیار شب، شکلهای نوجویانهتر را نیاوردم.فکر میکردم این شکلها هنوز جا نیفتاده است. زبان روان و یکدست نیست. با اینهمه در این شعرهای جوان و تجربهگر که شکلهای باز و تصویرهایی زنده داشت، تازگی و زندگی بود.
محمود مشرف آزاد تهرانی (م. آزاد) در سال ۱۳۱۲ در تهران به دنیا آمد. در سال ۱۳۳۶ از دانشکده ادبیات و زبان فارسی دانشگاه تهران در مقطع کارشناسی فارغ التحصیل شد و دوره دانشسرای عالی تهران را نیز گذراند.
سپس ۱۰ سال به آموزگاری ادبیات فارسی پرداخت و در سال ۱۳۴۶ به استخدام کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان درآمد.او علاوه بر ترجمه اشعار شاعران غیر فارسی زبان، در زمینه زندگی نامه، نقد ادبی و ادبیات، و قصه به شعر و نثر برای کودکان نیز آثاری منتشر کرده است. وی در تاریخ ۲۹ دی ۱۳۸۴ درگذشت.
گل من، پرنده ای باش و به باغِ باد بگذر
مه من، شکوفه ای باش و به دشتِ آب بنشین
گلِ باغِ آشنایی، گلِ من، کجا شکفتی
که نه سرو می شناسد
نه چمن سراغ دارد؟
نه کبوتری که پیغامِ تو آورد به بامی
نه به دست باد مستی گل آتشین جامی
نه بنفشه ای
نه جویی.
نه نسیمِ گفت و گویی
نه کبوترانِ پیغام
نه باغ های روشن!
گل من، میان گلهای کدام دشت خفتی
به کدام راه خواندی
به کدام راه رفتی؟
گل من،
تو راز ما را به کدام دیو گفتی؟
که بریده ریشه ی مهر، شکسته شیشه ی دل؟
منم این گیاه تنها،
به گلی امید بسته
همه شاخه ها شکسته
به امید ها نشستیم و به یاد ها شکفتیم
و در آن سیاه منزل،
به هزار وعده ماندیم
و به یک فریب خفتیم...