- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 174377 - 106/3
- وزن: 1.30kg
مجموعه آمبر براون
نویسنده: پائولا دانزیگر
مترجم: فرمهر منجزی
تصویرگر: تونی راس
ناشر: افق
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1168
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 11 ~ 1
مروری بر کتاب
آمبر براون دختری است که مادر و پدرش از یک دیگر جدا شدهاند و پدرش در فرانسه و او و مادرش در نیوجرسی زندگی میکنند. در این بین صمیمیترین دوست آمبر، جاستین دانیلز، به خاطر موقعیت شغلی آقای دانیلز، پدر جاستین، مجبور به زندگی در ایالت آلاباما میشوند و پس از مدتی مادر تصمیم میگیرد با مردی به نام مکس ازدواج کند و در همین احوالات پدر آمبر بر میگردد و......
تنها آرزوی آمبر براون آشتی دادن پدر و مادرش است اما اوضاع مرتب دارد بد و بدتر میشود. مادر قرار است با مکس ازدواج کند و آمبر باید زودتر کاری کند که اوضاع به حالت قبل برگردد.
فهرست
آمبر براون مدادشمعی نیست :
آمبر براون مدادشمعی نیست، اولین جلد کتابهای آمبر براون به قلم پائولا دانزیگر است.آمبر براون دختری۹-۸ سالهاست که پدر و مادرش طلاق گرفتهاند. پدر به خاطر کارش در فرانسه زندگی میکند. این در حالیست که او و مادر، در نیوجرسی زندگی میکنند. در این بین صمیمیترین دوست آمبر، جاستین، مجبور است در ایالت آلاباما زندگی کند و آمبر نمیداند چه کند...
آبله مرغان خوردنی نیست :
آبله مرغان خوردنی نیست، نام دومین جلد از مجموعه نه جلدی آمبر براون است. آمبر به همراه خاله پام به لندن میرود. قرار است بعدش هم برای دیدن پدر به پاریس برود. ولی در بدترین زمان ممکن، آمبر آبله مرغان میگیرد و پدر مجبور میشود به لندن بیاید. اماآمبر نمیداند در زمانی که او در لندن بوده، مادرش با مردی به اسم مکس آشنا شده...
آمبر براون به کلاس چهارم میرود :
آمبر براون به کلاس چهارم میرود، سومین جلد کتابهای آمبر براون است. قرار است آمبر به کلاس چهارم برود. او کاملا آماده و حاضر است. اما فقط برای شروع کلاس چهارم یک چیز کم دارد. یک چیز خیلی مهم. آمبر به یک دوست صمیمی احتیاج دارد. او خیلی بدشانس است؛ چون وقتی او خیلی غمگین است، مادرش از او میخواهد دوست مادرش، مکس را ببیند. خوشبختانه آمبر دوست خوبی پیدا میکند. برندی کالوین. اما آمبر هنوز میترسد مادر تصمیم بگیرد با مکس ازدواج کند. در این صورت او نمیتواند مادر و پدرش را آشتی دهد و...
آمبر براون امتیاز بیش تری میخواهد :
آمبر براون امتیاز بیش تری میخواهد، چهارمین کتاب از مجموعه ۹ جلدی آمبر براون است. آمبر توی بد دردسری افتاده. او واقعا نمیداند چه کند. وضعیت خانواده اش ناجور و به هم ریختهاست و نمرههای او کم تر و کم تر میشوند. اوضاع بدتر و بدتر میشود و غم انگیزترین قسمت ماجرا برای آمبر، این است که مادر و مکس میخواهند با هم ازدواج کنند!آیا آمبر میتواند کاری کند که همه چیز دوباره رو به راه شود؟
همیشه آمبر براون :
همیشه آمبر براون، نام پنجمین جلد کتابهای آمبر براون است. عکسهای آمبر همیشه کفر او را در میاورند. چون خیلی زشت اند. آمبر نمیداند عکسهایش را به کی بدهد؟به مامان یا بابا؟پدربزرگ و مادر برزرگ؟نه، نه، به جاستین. اما خاله پام چی؟اما این که چیزی نیست. مکس به مادر آمبر درخواست ازدواج داده!اما مامان نمیداند چه کند. بنابراین او با آمبر به آلاباما میرود و...
آمبر براون از عصبانیت قرمز میشود :
آمبر براون از عصبانیت قرمز میشود، ششمین کتاب تز مجموعه آمبر براون میباشد. ا ز وقتی مامان و مکس نامزد شدهاند، فکرهای عجیبی به سر آمبر میزند. همه چیز دارد تغییر میکند. قرار است پدر برگردد به نیوجرسی و از آمبر هم خواسته که با او زندگی کند. حالا دیگر هربار که بابا و مامان با هم تلفنی حرف میزنند، دعوای شان میشود و آمبر بلاتکلیف ماندهاست...
آمبر بروان احساس آبی دارد :
نمی خواهم بین مامان و بابا یکی را انتخاب کنم! چه تصمیم سختی! آمبر براون باید بین گذراندن تعطیلات با مامان و نامزد او و یا رفتن با پدر به نیویورک یکی را انتخاب کند ، اما او نمی خواهد انتخاب کند. با این همه ، پدر و مامان اصرار دارند که تصمیم گیری به عهده ی او باشد . و همه چیز وقتی به هم می ریزد که کلی گرین، شاگرد جدید پابه کلاس آن ها می گذارد.
من، آمبر براون :
کاش مامان و بابا هنوز دوستم داشته باشند! پدر آمبر براون برگشته و این یعنی: چند روز پیش مامان و چند روز پیش پدر و دعواهای بیش تر. کدام بخش آمبر مال مامان و کدام قسمتش مال باباست ؟ یعنی او دیگر هیچ وقت مال خودش نیست؟ آمبر می خواهد گوش هایش را سوراخ کند ، مامان اجازه نمی دهد و پدر هم چیزی از ماجرا نمی داند . اما گوش آمبر مال خودش است!
آمبر براون از حسودی کبود میشود :
همه اش تقصیر پدر و مادر آمبر براون است انگار هیچ کدام حواس شان به آمبر نیست. مامان بدون آمبر برای دیدن خاله پام به کالیفرنیا می رود و باز بدون آمبر در دیسنی لند خوش می گذراند . پدر هم وقتی قرار است با او باشد ، یادش می رود و با غریبه ها قرار می گذارد . آمبر دارد از ناراحتی می ترکد.