- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 165405 - 93/3
- وزن: 3.00kg
مجمل فصیحی
نویسنده : فصيح احمد بن جلالالدين محمد خوافى
تصحیح: محمد ناجی نصرآبادی
ناشر: اساطیر
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 1480
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1386 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
سه جلدی
اين كتاب به طرز تاريخ سنوى نگاشته شده و وقايع هر سال به ترتيب و توالى آمده و محتوى است، بر ذكر متوفّيات از هر گونه اشخاص كه در آخر هر سال مجموعا ذكر گرديدهاند و در اين قسمت متوفّيات اين نكته جلب توجّه مىكند كه عدد شعرا و ادبا مخصوصا در ولايات ماوراءالنهر و خراسان چقدر زياد و فراوان بوده، به علاوه معلوم مىشود كه فصيح خوافى به منابعى فراوان دست داشته، غير از آن چه ساير مورّخان و تذكرهنويسان نوشتهاند، ازاينرو كتاب او داراى قدر و قيمتى خاص مىباشد.
بسيارى از نگاشتههاى تاريخى اين دوره و پس از آن، با عبارتپردازى و آرايههاى ادبى فراوان به ضبط وقايع و حوادث پرداختهاند. در اين ميان فصيح، حوادث را در مجمل با كمترين كلمات و به كوتاهترين صورت ممكن، در ضمن وقايع هر سال بيان كرده و از آوردن عبارات منشيانه كه در متون تاريخى اين دوره همچون زبدة التواريخ، مطلع سعدين، فراوان به چشم مىخورد، دورى جسته و از به كارگيرى صنايع ادبى و لغات مهجور تا حدّ ممكن ابا داشته است.
نثر كتاب در همه جا ساده و موجز و در برخى موارد همراه با ابيات فارسى و عربى است. فصيح با دقّت قابل توجّه وقايع مربوط به حوادث، وفيات، جنگها، حوادث ناگوار؛ همچون وبا، طاعون، تولّدها، تاريخ نگارش برخى آثار مكتوب، گورستانها، جاىها و غيره را در اختيار خوانندگان مىگذارد، او در مقدّمه در خصوص مجمل چنين مىگويد: «و اين مجمل موّرخان و جمعى را كه وقوف بر تاريخ دارند، فايده تمام مىدهد، چه هر گاه كه خواهند كه امرى از امور يا خبرى از اخبار معلوم كنند كه در چه زمان و مكان بوده، هر آينه از اين مجمل زودتر بر مقصود ظفر يابند.»
فصيح در هنگامى كه از ايّام نافرجام شكوه دارد و از بىوفايى ياران و دوران مىرنجد، به نگارش اين اثر اهتمام مىورزد. او پس از عزل از ديوان بايسنغر بهادر خان خانهنشين و پس از مرگ بايسنغر در 837 خود را بىمونس و يار مىبيند و منزوى مىشود. در همين هنگام او تصميم مىگيرد كه كتابى در حوادث و وقايع از ظهور حضرت آدم تا دورانى كه در آن زندگى مىكند، بنويسد.
فصيح در ديباچه، سال آغاز نگارش كتاب را سال پس از مرگ بايسنغر و روى كار آمدن شاهرخ بيان مىكند؛ امّا در مقدّمه هر جا ذكرى از تاريخ مىشود، از آن تعبير به الى يومنا هذا- كه شهور سنه اثنتين و اربعين و ثمانمائه- مىكند. به نظر مىرسد كه او در همان اوان پس از فوت بايسنغر، در سال 837 مقدّمات تأليف اين اثر را در چند سال فراهم مىآورد و از منابع و مأخذ مختلفى كه در دست داشته، يادداشت بردارى مىكند و بالاخره در سال 842 به تدوين اثر مىپردازد و اين امر تا اواخر سال 845 كه حوادث كتاب به پايان مىرسد، ادامه دارد. وى از منابع خود نامى به ميان نمىآورد، چرا كه بر اين باور است كه اين نوع نگارش - مجملنويسى - اگر با ذكر سند همراه شود، از مقصود خود دور خواهد شد.كتاب مجمل فصيحى، نوشته فصيح احمد بن جلالالدين محمد خوافى (متولد 777ق)؛ از جمله كتب تاريخ عمومى است كه در نيمه اول قرن نهم هجرى، به فارسى روان و بىتكلف نوشته شده است. در آن عصر مغلقنويسى و آوردن مصنوعات ادبى در آثار منثور امرى رايج و حتى افتخارى براى نويسندگان بود، با اين حال فصيح خوافى در اثر خود از اين گونه نوشتن دورى جسته است.
فصيح خوافى تا حدود زيادى گمنام باقى مانده و نام چندانى از او در آثار قرن نهم و بعد و يا در فهرستهاى ادبى موجود نيست. فقط در تاريخ حبيب السير ذكرى از مقامهاى ديوانى و وزارت او شده است. در دوره معاصر، اول بار علامه محمد قزوينى و دكتر قاسم غنى نام او را در كتاب تاريخ عصر حافظ آوردهاند. همچنين ادوارد براون نيز از او در كتاب تاريخ ادبيات ايران خويش ستايش كرده بود.