- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 187131 - 92/4
- وزن: 0.40kg
مجمع التواریخ
نویسنده: میرزامحمدخلیل مرعشی صفوی
به کوشش: عباس اقبال آشتیانی
ناشر: سنایی - طهوری
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 174
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1362 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ عطف کتاب ساییدگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
در تاریخ انقراض صفویه و وقایع بعد تا سال 1207 هجری قمری
کتابى که اینک در دسترس مطالعۀ خوانندگان محترم نهاده مىشود «مجمع التواریخ» نام دارد و مؤلف آن میرزا محمد خلیل یا سلطان خلیل میرزا مرعشى حسینى نوادۀ سید محمد متولى آستانۀ رضوى ملقب بشاه سلیمان ثانى است که از جانب مادر صفوى بوده و جد او یعنى شاه سلیمان ثانى بتفصیلى که در همین کتاب مسطور است در سال ١١۶٣ قمرى مدت چهل روز در مشهد سلطنت کرده است.
موضوع این تاریخ چنانکه مؤلف خود در مقدمه تصریح مىکند شرح وقایع و سوانحى است که در ایران از تاریخ شورش افاغنۀ غلزائى قندهار یعنى از سال ١١٢٠ بوقوع پیوسته تا عصر مؤلف که سال ١٢٠٧ است و مؤلف مدعى است که بعضى از این حوادث را تا زمان او هیچکس چنانکه باید و شاید ننوشته بوده جز میرزا مهدى خان استرابادى مؤلف تاریخ جهانگشاى نادرى که او هم «بعضى از احوالات را بنا بر مصلحت و هواى وقت در نهایت خفت و ناهموارى و اختصار و غیر واقع ذکر کرده است.»
حق اینست که میرزا محمد خلیل مؤلف مجمع التواریخ پارهاى قسمتها از وقایع هشتاد و هفت سالى را که بضبط آنها قیام نموده مثل علل شورش افاغنه و بیان حال ناگوار دستگاه سلطنتى شاه سلطان حسین و اسباب انقراض دولت او و شرح حال خاندان خود و وقایع راجع بسید احمد شاه مرعشى و شاه سلیمان ثانى را بتفصیل و دقتى نوشته که شاید هیچیک از تواریخ راجع باین ایام آن حوادث را باین خوبى ننوشته و در ضبط نیاورده باشند.
با وجود این نقص که عیب آن نیست مجمع التواریخ در همان قسمتها که راه تفصیل پیش گرفته یکى از بهترین و مهمترین کتب تاریخى فارسى است و چنانکه گفتیم مطالبى در آن بدست مىآید که هیچ کتاب دیگرى راجع باین دوره بضبط آنها توجه نکرده است.
کتاب مجمع التواریخ از حیث انشاء امتیاز خاصى ندارد بلکه غالبا جملات آن بریده بریده و افعال رابط محذوف یا مکرر است فقط حیث عمدۀ آن به سادگى و خلو آن از تکلف است و بهمین علت بمراتب بر درۀ نادره و جهانگشاى نادرى و گیتىگشاى میرزا محمد صادق نامى و گلشن مراد میرزا ابو الحسن غفارى ترجیح پیدا کرده و در یکى دو جا هم که مؤلف خواسته است از سادهنویسى منحرف شود و راه تکلف و تصنع پیش گیرد مانند وصف قحط اصفهان و جلوس شاه سلیمان ثانى باز خوب از عهده برآمده و عباراتش به هیچوجه مغلق و ترکیباتش زیاد غریب و دور از ذهن نیست.