- موجودی: موجود
- مدل: 203840 - 94/5
- وزن: 0.30kg
مثل رودخانه روان
نویسنده: پائولو کوئیلو
مترجم: زهره بهرامی
ناشر: افراز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 224
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
این کتاب مجموعهایست از حکایات و داستانهای کوتاهی که در عین سادگی پیامهایی بس ژرف و آموزنده دارند و در نهایت نکاتی را آشکار می کنند که همه ما هر روز بارها با آنها مواجه هستیم اما بیتوجه از کنارشان میگذریم و براستی که کمی درنگ و تامل در همین نکات به ظاهر ساده قادر است زندگی را دگرگون سازد و نگرش انسانها را به دنیای پیرامون تغییر دهد.وی در این مقالات برخی از تجربیات خود را که حاصل سالها سیر و سفر و ملاقات با افراد مختلف است، به عنوان راهنمایی برای طی مسیر زندگی عرضه میکند.
انسانها در رودخانۀ زندگی جاری هستند؛ برخی خود را به دست آن میسپارند، برخی بر خلاف جهت آن دست و پا میزنند و برخی دیگر خود را غرق میکنند، بیآن که لذت تلاش را تجربه کنند. برخی همچون رود شده و با آن جاری میشوند، گاهی به کناری میآیند، گاه آرام شده و گاه از آن جدا میشوند. چگونه باید رودخانۀ زندگی را پیمود؟ مسیر زندگی را از کجا و چگونه باید شروع کرد؟
وقتی پانزده سال داشتم ، به مادرم گفتم :« به استعدادم پی برده ام .
می خواهم نویسنده بشوم .»
او با حالتی غمگین تکرار کرد :« پسرم ، پدرت یک مهندس است ؛ یک مرد منطقی و معقول با دیدگاهی کاملا دقیق نسبت به دنیا .
تو می دانی نویسنده چه کسی است ؟»
کسی که کتاب می نویسد .
عمویت آرولدو هم که یک دکتر است ، کتاب می نویسد; و تعدادی کتاب هم به چاپ رسانده .
رشته ی مهندسی را می گذرانی ، فارغ التحصیل می شوی و در اوقات فراغت می توانی کتاب بنویسی .»
نه ، مامان . من می خواهم فقط یک نویسنده باشم .
نه یک مهندس که کتاب هم می نویسد .
اما ... آیا هرگز با نویسنده ای آشنا شده ای ؟
آیا هرگز با یکی از این اشخاص برخورد داشته ای ؟
هرگز، فقط در عکس آنها را دیده ام .
فهرست
• یک روز در آسیاب
• مردی در پی رویاها
• آماده برای جدال ، اما با بعضی دودلی ها
• خط سیر تیر و کمان
• نگاه کردن به پرواز تیر
• داستان مداد
• بانوی پیری در کوپا کابانا
• توفان در راه است
• تکه ذغالی تنها
• دربارۀ برازندگی
• اشک های صحرا
• مراسم چای
و...