- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177852 - 79/5
- وزن: 0.50kg
مبانی روانشناسی فروید
نویسنده: کالویم س. هال
مترجم: ایرج نیک آئین
ناشر: غزالی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 190
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1348 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو ؛ مهر دارد
مروری بر کتاب
بیش از صد سال از کشف ضمیر ناآگاه میگذرد ولی هنوز روانکاوی جای خود را به خوبی در بطن فرهنگ ایرانی نیافته است. مندرجات این کتاب حاکی از آناند که روانکاوی ازجمله تنها شعب علمی است که توانسته است دقت و جدیت علمی را با اصول انسانی تلفیق کند. در دورهای که با سرعتی اینچنین سرسامآور شاهد گسترش علوم عصبی هستیم، روانکاوی از معدود سنگرهایی است که همچنان در مقابل این علوم ایستادگی کرده به دفاع از انسانیت آدمی میپردازد.
چنانکه میدانیم علوم عصبی بر اساس این اصل استوارند که پدیدارهای نفسانی مترتب بر تحریکات یاختههای عصبی هستند و روزی در خدمت درک و کنترل کامل انسان درخواهند آمد. ولی صحبت بر سر نحوه این درک و حقانیت چنین کنترلی است. روانکاوی قبل از هر چیز مبادلهای است انسانی و طریقی که فرد در جهت شناخت خویش اتخاذ میکند. چنین شناختی در روانکاوی مشروط به قبول محدودیت و منوط به تعهد این تناهی است. هر گونه کوششی که در جهت کنترل و در پی تمامیت باشد، مخالف اصول روانکاوی است و امکان چنین طی طریقی را از میان میبرد.در این کتاب نویسنده سعی کرده است اصول عمده روان کاوی فروید را در حد امکان به نحو جامع مورد بررسی قرار دهد.
خطاهای خواسته یا ناخواسته
در مناسبتهای مختلف زندگی، بسیاری از عملکردهای ما، مطلقا یک اشتباه هستند. مفهوم اشتباه در عبارت ذکر شده چیست؟ بدون شک خطا و اشتباه را در یک چهارچوب قابل مقایسه باید ارزیابی کرد. " اشتباه" زمانی مفهوم پیدا میکند که مخالفت و انحرافی از یک "درست" بوجود آید. معیار چنین درستی برای ما، همان تحلیلهای آگاهانه ماست. دروغگویی اگر یک اشتباه است، در مقایسه با تحلیل آگاهانه ایست که امر به راستگویی کرده بود. وگرنه یک دروغ میتواند عمل درستی تلقی شود؛ اگر تدبیر شعور آگاه آن را تأیید نماید.
بنابراین خطا و اشتباهی که از شخصیت ما سر میزند، انحراف و تضادیست که با احکام صادر از آگاهی خویش داشتهایم. ما اشتباه میکنیم، زیرا به دلیلی برخلاف آگاهی خویش عمل میکنیم. حال برخی از این خطاها آگاهانه است. به این معنا که با ارادهای آگاه برخلاف تدبیر شعور خویش عمل میکنیم. شعوراگاهم حکم به سخت کوشی و تلاش کرده، اما من رخوت و سستی را ترجیح میدهم. من آگاهانه مرتکب این خطا میشوم.
دراینجا بحث ما در مورد خطاهای آگاهانه نیست. زیرا بسیاری اوقات تمایلات آگاهانه و شاید ناخودآگاه ما بر تحلیل شعور آگاه غلبه پیدا کرده و یا با فریب و توجیه اصرار داریم برخلاف آنچه که میدانیم درست است عمل کنیم. هیچ انسانی صددرصد فرامین شعور آگاهش را اجرایی نمیکند و این نمایانگر ذات مختار آدمی است. بحث اصلی بر سر خطاها و اشتباهاتی است که ناخواسته مرتکب آنها میشویم. تحلیل اینگونه خطاکردن، ما را به سرزمین اسرارآمیز ناخودآگاه رهنمون میکند. زیرا هیچ اراده آگاهانهای برای تخلف مشاهده نمیشود...