- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 172217 - 111/7
- وزن: 0.30kg
ماه کامل می شود
نویسنده: فریبا وفی
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 108
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 5
مروری بر کتاب
در مثل درهای معمولی باز نشد.
شبح عبوسی بازش کرد.
آرام و اما کامل.
انگار می خواست فضای تاریک و خالی زندگی را نشانم بدهد.
جوری نگاهم کرد که آنجا بودنم بی معنی ترین کار دنیا به نظر می آمد.
از فرزانه گفتم و این که برای کار آمده ام، و کمی عقب رفتم. شبح از در جدا شد و رفت داخل.
راهرو تاریک و باریکی بود.
فکر کردم اگر پایم را بگذارم تو، چند خفاش بالای سرم جیغ می کشند می پرند این طرف آن طرف و کله ام به یکی از تار عنکبوت های غول آسا گیر می کند...
بهاره از خانواده سنتی خود جدا شده و به همراه برادرش بهادر در تهران زندگی می کند. او در شرکتی کار می کند و در آن شرکت با مردی که دوست عزیز خطابش می کند و چند نفر دیگر کار می کند و در ادامه ماجراجویی ها و خودیابی اش به پیشنهاد یکی از دوستانش به ترکیه سفر می کند تا با بهنام ملاقات کند و احیانا ازدواج کند. سفر فرصتی برایش فراهم می کند تا با فاصله به پشت سر نگاه کند و با اعتمادبه نفس بیشتری در مورد انتخاب تازه خود تآمل کند.