- موجودی: موجود
- مدل: 193770 - 52/2
- وزن: 0.20kg
مانس اشپربر ؛ مصاحبه و سخنرانی
نویسنده: لئونارد راینیش , مانس اشپربر
مترجم: محمدعلی حمید رفیعی
ناشر: تندیس - سکه
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 64
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1364 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : در حد نو
مروری بر کتاب
مانس اشپربر رماننویس اتریشی- فرانسوی است. «نقد و تحلیل جباریت» و «قطره اشکی در اقیانوس» از جمله آثار او است. مانس اشپربر روانشناس فردی و شاگرد آلفرد آدلر، همعصر ژان پل سارتر، دوست آلبر کامو و برتولت برشت بود.او به زیبایی نشان میدهد که چگونه خودکامگان با سادهکردن مسائل پیچیده زندگی، راهحلهای عامهپسند ـ اما غیرقابلاجرا ـ میدهند و اصلا هم نگران عدم قابلیتِ اجرای ایدههای خود نیستند چراکه آموختهاند وقتی راهحلشان به نتیجه نرسید بهراحتی میتوانند با انداختن مسئولیت این ناکامی به گردن دیگران (دشمنان فرضی)، این ناکامی را تبدیل به فرصتی کنند تا نشان دهند که دشمنانشان چقدر قدرتمندند و نمیگذارند تا آنها به اهدافشان برسند.
فیلسوف و نویسنده سوسیالیست آلمانی گوستاو لاندائر که سال ۱۹۱۹ در مونیخ به قتل رسید، همچنین تاریخدانانی چون یاکوب بورگهارد و بندیتو کروچه و نیز فیزیکدانی به نام الکساندر وایسبرگ که وی را با انقلابیون آشنا کرد. در زندگیاش نقش زیادی داشتند. خودش میگوید بدون وجود آنها طور دیگری میاندیشیدم.
مانس اشپربر این روانشناس فردی گرچه عقاید فروید در مورد مرگ و عقده ادیپ را نمیپذیرفت اما «اندوه پروری» فروید را پذیرفته بود. اندوه را در راه مفید به کار میبرد و از فاجعه و رنج به یأس نمیرسید.با فاشیسم و هر نوع دیگر جباریت میانهای نداشت و از همین رو در زندگی سختیهای زیادی کشید. بارها دستگیر شد و با شکنجه و اردوگاه کار اجباری دست به گریبان بود.
مانس اشپربر یکی از دوستان میلان گور کیچ (رهبر حزب کمونیست یوگسلاوی) نیز بود که زمان استالین به مسکو احضارش کردند و دیگر برنگشت. وقتی شنید میلان گور کیچ نیز در تصفیههای استالینی تیرباران شده، پریشانیاش به اوج رسید.به وی گفته بود نرو، نرو مسکو، ولی میلان گور کیج پاسخ داده بود: «اگر نروم جار میزنند فلانی خائن است… مأمور پلیس و آژان وال استریت است. و این تبلیغات ضربه وحشتناکی به حزب ما خواهد زد… بسیاری از رفقای خوب ما، سرشکسته و نومید خواهند شد. و حزب را ترک خواهند کرد…»
مانس اشپربر گرچه میگفت تنها از یک در میتوان انقلاب را ترک گفت، دری که به هیچی باز میشود، اما در عمل همچون آرتور کستلر و آندره مالرو و اینیاتسیو سیلونه... بیرون رفت اما به وادی هیچی نیفتاد و عدالتخواه ماند. عدالتخواهیاش از رویدادهای ناعادلانهای که براو و دوستانش گذشت مایه میگرفت.مهمترین اثر حماسی او که روشنک داریوش به فارسی ترجمه کرده قطره اشکی در اقیانوس است. موضوع قطره اشکی در اقیانوس مربوط به زمان جمهوری وایمار (دوره تاریخی حدفاصل پایان جنگ جهانی اول تا روی کار آمدن حکومت نازیها در آلمان) است. سرگذشت و سرنوشت انقلابیونی است که در مبارزه به مسائلی برمیخورند که وجدانشان نمیتواند نه پیشبینی و نه قبول کند.
مانس اشپربر در کتاب قطره اشکی در اقیانوس گونهای ارزیابی فلسفی از زندگی همراه با توصیف زندگی و واقعهنگاری عرضه میکند. در این کتاب هم میبینیم که مانس اشپربر از بدیهیات عبور کرده و به واضحات و یقینها دل نمیبندد. از نگاه او هیچ چیز قطعی نیست. او نشان میدهد که رد قطعیت اصولاً پیششرط تفکر انقلابی واقعی است.