- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177307 - 92/2
- وزن: 0.50kg
ماموریت آمریکائی ها در ایران
نویسنده: آرتور میلسپو
مترجم: حسین ابوترابیان
ناشر: پیام
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 311
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1356 - دوره چاپ : 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
مصور
مجموعه خاطرات دکتر میلسپو در اولین ماموریت خود به ایران که به عنوان رئیس کل مالیه ایران انتخاب شده بود.
آرتور میلسپو متولد مارس ۱۸۸۳ در روستایی در میشیگان، حقوقدان و کارشناس مالی آمریکایی که در سالهای ۱۹۲۲-۱۹۲۷ و ۱۹۴۲-۱۹۴۵ برای اصلاح مالیه به استخدام دولت ایران درآمد. او دانش آموخته (دکترای) دانشگاه جانز هاپکینز و (کارشناسی ارشد) دانشگاه ایلینوی بود. پس از ۲ سال تدریس در رشته علوم سیاسی در همان جانز هاپکینز، در سال ۱۹۱۸ میلادی بعنوان مشاور تجاری وزارت امورخارجه ایالات متحده آمریکا استخدام گردید، و به دعوت ایران، اما برخلاف خواست وزیر وقت امور خارجه آمریکا، در ۱۹۲۱ راهی ایران گردید.
آرتور چستر میلسپوی آمریکایی به دلیل ماموریت مستشاری خود در ایران یکی به سال 1301 ه.ش. و دیگری به سال 1321 ه.ش.- و انجام اصلاحات در امور مالیه و دارایی ایران، شهرت و جایگاهی ویژه در تاریخ سیاسی معاصر یافته است. ایرانیان به دلیل پیشینه تجربی سلطه گری روسیه و انگلستان، هر گاه که می توانستند فارغ از تحمیل ها و اجبارهای استعمارگرانه تصمیم بگیرند در هنگامه های بهره گیری و به کارگیری نیروهای متخصص ترجیح می دادند از کشورهایی مستشار استخدام کنند که آن کشور از یک سو، پیشینه استعمارگرانه و از دیگر سو علقه های استثمار گرایانه نسبت به ایران نداشته باشد. بنابراین کشورهایی همچون آمریکا، فرانسه، آلمان، اتریش و ایتالیا همیشه این بخت و اقبال را می یافتند که در کشورهای افسانه ای مشرق زمین مستشارانی داشته باشند.
...بخش بزرگی از برنامه های عمرانی رضاشاه با توجه به نیازهای اساسی کشور زود رس و بی فایده بود . بسیاری از اقدامات رضاشاه هیچ کمکی به روشن شدن افکار ، تقویت نهادها و پیشرفت دراز مدت کشور نکرد . او کارهایی برای مردم انجام داد ولی از نظر مردم کار عمده ای صورت نگرفت . کشاورزی ، بهداشت و آموزش ، اساس پیشرفت یک کشور به شمار می رود . کشاورزی به آب بستگی دارد و آب در ایران وابسته به آبیاری است . با این حال در هیچیک از فعالیتهای رضاشاه حتی یک طرح بزرگ آبیاری وجود نداشت .
قحطی که در اثر خشکسالی و توزیع نامناسب محصول غله وقوع می یابد ، از جمله اسفناکترین بلایای ایران بود . هیچ گامی در راه درمان این بیماری برداشته نشد . رضاشاه کشاورزان را که اکثریت جمعیت ایران را تشکیل میدادند بی رحمانه استثمار کرد . او به نحوی عاقلانه مساله عشایر و ارتباط آن با وحدت ملی را درک کرد ولی به نحوی غیر عاقلانه رفاه عشایر را نادیده گرفت . او کوشید شیوه زندگی آنان را عوض کند . روسای آنان را زندانی کرد یا کشت و به جای ایجاد وحدت عملا تفرقه را در کشور تشدید کرد . مصادره املاک نیز به مقدار زیادی به بی اعتبار شدن اسناد زمینها کمک کرد . در زمینه بهداشت ، کار خود را با احداث بیمارستانها آغاز کرد ولی به طرز گسترده ای طب پیشگیری و بهداشت جامعه را نادیده گرفت . در هیچیک از شهرهای ایران لوله کشی آب ایجاد نکرد . در نتیجه خوردنیها و آشامیدنیها همچنان آلوده ماند .
رضاشاه به مساله آموزش علاقه مند بود. او از تعداد بی سوادان کاست و در مقایسه با آنچه برای صنعت کرده بود ، پیشرفتهای آموزشی اساسی به نظر میرسید ولی در عمل برنامه صنعتی او با آرمانهای آموزشی که ادعا میکرد تناقض داشت. زیرا برای کارخانه های خصوصی و دولتی ایران از کار زنان و کودکان به حد اعلای آن استفاده میکرد. او خیابانهای وسیع و سنگفرش احداث کرد ولی از پیش بینی محل برای پارکهای عمومی غافل ماند.
اگر پهلوی بیشتر شبیه به جورج واشینگتن میشد و نقش محدودتری را بر عهده میگرفت احتمال میرفت که دولت و مردم بسیاری از کارهای خوب و تعدادی از کارهای بد را که در این دوره به شاه نسبت داده می شد خودشان انجام دهند. علاوه بر آن کشور در دراز مدت به پیشرفت های واقعی تری نائل میگردید. در طول این سالها بسیاری از دگرگونیهای عمده اقتصادی که در ایران صورت گرفت در عراق و سوریه و فلسطین نیز انجام شد.
در این کشورها نیز کارخانه هایی احداث شد ، شهرها گسترش یافت و خانه های سبک جدید پدیدار شد . هر یک از این کشورها هتل های امروزی ساختند و بر خلاف ایران اشخاص ماهر را برای اداره آنها تربیت کردند . افزون بر آن در عراق و سوریه و فلسطین مردم نیز از لحاظ نیرو و ابتکار رشد کردند. رضاشاه قانون اساسی را لغو نکرد ، تصویبنامه ها را جانشین قوانین نساخت ، پارلمان را تعطیل نکرد و یا هیات وزیران را منحل ننمود . مشروطیت ، قانون اساسی و دیگر قوانین مجلس و هیات وزیران به جای خود باقی ماندند ...