- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 171297 - 1/5
- وزن: 0.40kg
مارکسیسم و نقد ادبی
نویسنده: علی میرزائی
ناشر: نگاره آفتاب
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 275
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مجموعه مقالات
در تاریخ ادبیات مارکسیستی و نقد ادبی مارکسیستی بارها پیش آمده است که کسانی که آرمانشان ادبیاتی بوده که در آن «عقاید نویسنده پنهان میماند» با هواخواهان فرمول لنینیستیِ «جانبداری توأم با مبارزه» اصطکاک شدید پیدا کردهاند. منتقدان ادبی مارکسیست، بر حسب اینکه حتا ناخودآگاه مجبور به انتخاب نظریه انگلس یا لنین در زیباییشناسی شده باشند، به دو اردوی عمده تقسیم شدهاند: یکی گروه مکتبی، و دیگری پارامارکسیستها.
ژادانفیستها و گردانندگان نخستین کنگره نویسندگان شوروی در 1934، با عزم جزم به پشتیبانی از موضع مکتبیان برخاستند. ژدانف در نطق خود خطاب به کنگره عمدا زبان و الفاظ انگلس را برگزید، ولی مضمون و معنای سخنان او را به نام لنینیسم رد کرد و گفت: ادبیات ما در شوروی هراسی از این اتهام ندارد که بگویند «گرایشدار» است. آری، ادبیات شوری گرایشدار است، زیرا در عصر پیکار طبقاتی، ادبیاتی که طبقاتی و گرایشدار و سیاسی نباشد، وجود ندارد و نمیتواند وجود داشته باشد...
اولین مقالهی این کتاب «مارکسیسم و نقد ادبی» است. جورج استاینر نویسندهی این مقاله، از استادان دانشگاههای هاروارد، پرینستون، نیویورک و کیمبریج بوده است و کتابهای بسیاری در زمینهی نقد ادبی دارد. این مقاله با ترجمهی عزتالله فولادوند نخستین بار در شمارهی ۱۱ نگاه نو (آذرـدی ۱۳۷۱) منتشر شده است. «ریشهی نظریهی مارکسیستی دربارهی ادبیات سه متن بسیار مشهور است که همه اکنون بهصورت حجت و سند درآمدهاند. دو تا از اینها مطالبی منقول از نامههای انگلس است و سومی، مندرج در مقالهای کوتاه، به قلم لنین.» (ص ۱۴)
اما میان سخنان انگلس و نوشتهی لنین، تفاوتهای عمیقی از حیث تمایل و جهت و مقصد وجود دارد که مورد توجه نظریهپردازان مارکسیست همچون گئورگ لوکاچ قرار گرفت. انگلس در دو نامهی خود (۱۸۸۵، ۱۸۸۸) اظهار میکند که اعتقادی به بیان آشکار نظریات اجتماعی و سیاسی و تمجید از آنها در نوشتههای ادبی ندارد. از دید او نویسنده هیچ اجباری ندارد که گرهگشایی تاریخی از تعارضهای اجتماعی تصویر شده در اثر خود را، حاضر و آماده در دست خواننده بگذارد و «هرچه عقاید نویسنده پنهانتر بماند، از نظر کار هنری بهتر است.» (ص ۱۴) از طرف دیگر لنین در مقالهای به نام «سازمان حزب و ادبیات حزبی» (۱۹۰۵)، ادبیات را جزئی از مسلک و آرمان عمومی پرولتاریا و جزء جدانشدنی تلاشهای سازمانیافته و روشمند و متحد حزب سوسیال دموکرات میداند.
درتاریخ ادبیات مارکسیستی و نقد ادبی مارکسیستی بارها پیش آمده است که کسانی که آرمانشان ادبیاتی بوده که در آن «عقاید نویسنده پنهان میماند» با هواخواهان فرمول لنینیستیِ «جانبداری توأم با مبارزه» اصطکاک شدید پیدا کردهاند. منتقدان ادبی مارکسیست، برحسب این که حتا ناخودآگاه مجبور به انتخاب نظریهی انگلس یا لنین در زیباییشناسی شده باشند، به دو اردوی عمده تقسیم شدهاند: یکی گروه مکتبی، و دیگری پارامارکسیستها. (ص ۱۶) آنچه در ادامهی این مقاله آمده است، بررسی آراء نظریهپردازان این دو جناح و مقایسه میان آنهاست.
«آزادی تخیل» عنوان مقالهی دیگری از این کتاب است. این مقاله که نوشتهی اوژن یونسکو است در شمارهی ۳۱ نگاه نو (بهمن ۱۳۷۷)، با ترجمهی محمدجعفر پوینده منتشر شده است. «آزادی تخیل» متن سخنرانی یونسکو در انجمن بینالمللی تئاتر، به مناسبت روز جهانی تئاتر در سال ۱۹۷۶ است. یونسکو با این پیام که «پیشتاز، یعنی آزادی»، عنوان میکند که رئالیسم بورژوایی و رئالیسم سوسیالیستی از تخیل میترسند. از نظر او واقعیت، رئالیستی نیست. و آن را مکتب و سبکی میداند که امروزه رسمی و فرهنگستانی شده، یعنی مرده است.
او همچنین تئاتر عقیدتی را نیز به نقد میکشد و آن را اجبار و زندان میخواند. حقیقت در جهان تخیل است و تئاتر تخیلی، تئاتر حقیقت راستین و یگانه تئاتر به راستی مستند است. «تخیل نمیتواند دروغ بگوید. تخیل آشکارکنندهی روحیات ما، تشویشهای همیشگی یا کنونی ما، نگرانیهای انسان همیشه و امروز، و ژرفای جان آدمی است. انسانی که خواب نمیبیند حتماً بیمار است. تخیل نیز مانند رؤیا نقش و کارکردی ضروری دارد. اگر آزادی تخیل، یعنی آزادی ذهن هنرمند را بگیرند، او فردی از خود بیگانه میشود.»
مقالهی دیگری که در این مجموعه آمده است «عنصر عشق در ساختار آثار احمد محمود» نام دارد. از نظر مهدی قریب، نویسندهی این مقاله، عشق در ساختار اکثر آثار احمد محمود کارکرد عضوی داشته و ادراک هنری نویسنده را از انسان، جامعه و تاریخ تعالی میبخشد. «در سه رمان عمدهی احمد محمود یعنی همسایهها (۱۳۵۳)، داستان یک شهر (۱۳۵۸) و مدار صفر درجه (۱۳۷۲)، به شکل مشخص عشق در کلیت و تمامیت داستان نه مقولهای انتزاعی است که با همان بار مفهومی متعارف و شناختهشدهاش در بیرون، اما این بار با فردیت هنری خاص برای ایجاد جاذبه و رونق در موضوع تعبیه شده باشد و نه اینکه اصولاً احمد محمود از آن گروه نویسندگانی است که بدون توجه به الزامات ساختی داستان، عشق را دستاویز مطلق هنر فرض کند و در هر شرایطی به آن بیاویزد» (ص ۱۹۰) «در هر یک از این رمانهای سهگانهی محمود، خواننده با جلوههایی متفاوت از عشق روبهرو میشود که همپیوند با معماری داستانها در منطق موضوعی اثر تعبیه شده است؛ جلوههایی که هر بار متأثر از موقعیتهایی متفاوت، معنا و سمت و سویی گاه متضاد مییابند.»
فهرست
جایگاه هنر در قرن ۲۱ (دیوید فراهر، رضا رضایی)
از شمایل به تصویر (داریوش آشوری)
شورش در زبان و هنر (سعید هنرمند)
رمان و عصر جدید در ایران (علیمحمد حقشناس)
پسر شهرزاد (کارلوس فوئنتس، گلی امامی)
خرد نیما و بحران اندیشهی همعصران او (عنایت سمیعی)
صادق هدایت مردی که سنگ گور خودش بود (محمد بهارلو)
بوف کور از دیدگاه نقد پسااستعماری (یاسمین سی.کولتر، محمدغفاری)
تأملی در کار سوگواری در جزیرهی سرگردانی (حورا یاوری)
بینش اساطیری در سینمای بهرام بیضایی (علی امینی نجفی)
دفاع از ژورنالیسم فرهنگی (حسین معصومی همدانی)