- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177121 - 60/5
- وزن: 1.00kg
مارکس و مارکسیسم
نویسنده: آندره پی یتر
مترجم: شجاع الدین ضیائیان
ناشر: دانشگاه تهران
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 366
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1352 - دوره چاپ : 2
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ لبه کتاب رد زردی و تاب مختصری دارد
مروری بر کتاب
یکی از مفاهیم اساسی در مکتب مارکسیسم، مفهوم زیربنا و روبنا است."مارکس جامعه را به بنایی تشبیه میکند که زیربنا و شالوده آنرا قوای اقتصادی، و روبنای آن را (یعنی خود بنا را) افکار و آداب و رسوم و نهادهای قضایی، سیاسی، مذهبی و غیره تشکیل میدهد.
همانطور که وضع یک ساختمان به وضع پی و اساس آن بستگی دارد، اوضاع اقتصادی(روابط تولید) نیز به اوضاع فنی(ابزار تولید) وابسته است، همچنین چگونگی افکار و رسوم و نظام سیاسی نیز تابع وضع اقتصادی است.
بنابراین در هر جامعهای زیربنا "ساخت اقتصادی" آن جامعه است و سایر نهادها و ارگانها همه تابع آن میباشند. و ایدئولوژی، فلسفه، دین، هنر، سیاست و... همه بازتابهایی از چگونگی ساخت اقتصادی جامعه بوده و همگی"روبنا" را در آن جامعه تشکیل میدهند؛ بهطوریکه با تغییر ساخت اقتصادی جامعه، یعنی با تغییراتی که در زیربنای جامعه در مسیر تاریخ بهوجود میآید، عوامل روبنایی نیز متناسب با آن تغییر میکنند.هیچکدام از عوامل روبنایی جامعه مستقل از زیربنا نیست تا بتواند از تغییراتی که بهتبع تحولات زیربنایی بهوجود میآید، مصون بماند، چه در آن صورت دیگر روبنا نیست...
سوسیالیسم علمی بر این مبنا استوار است که کلیه جریانات اجتماعی از جمله جریانات اقتصادی تحت تاثیر قانونمندیهای علمی و طبیعی و جبری میباشد که خارج از وجود انسان است.بنیان گذاران سوسیالیسم علمی را باید در درجه اول ربرتوس و لاسال دانست.
کارل ربرتوس قانون کاهش نسبت دستمزد را ارائه میکند.او اعتقاد داردکه همیشه نسبت دستمزد کارگران به سود کارفرمایان در حال کاهش است.زیرا از طرفی با پیشرفت تکنیک کارایی سرمایه افزایش پیدا میکند و از طرفی دیگر به دلیل وجود رقابت در بازار کار نیروی انسانی و قانون عرضه و تقاضا و مازاد عرضه دستمزد کارگر همیشه در حداقل قرار میگیرد.
بنابراین نسبت دستمزد کارگران به سود کارفرمایان و در نتیجه قدرت خرید ایشان همیشه در حال کاهش است.در همین ارتباط وی مالکیت دولت بر زمین و سرمایه را پیشنهاد مینماید.در زمینه بررسی علل بحران اقتصادی ربرتوس نظریه کمبود مصرف را ارائه میدهد. بر اساس این نظریه کارگران که قشر عظیمی از جامعه را در بر میگیرند به علت حاکمیت قانون کاهش نسبت دستمزد قادر به مصرف کالاهایی که تولید میشوند نمیباشند و از سویی دیگر با سود زیادی که نصیب کارفرمایان میشود عدم تعادل اقتصادی تشدید شده و بحران اقتصادی بوجود میآید. فردیناند لاسال محور بررسیهای اقتصادی خویش را بر قانون دستمزد ریکاردو متمرکز نموده.او موسس اتحادیه کارگری آلمان است و معتقد است بهبود در وضع معیشتی کارگران را میتوان از طریق ایجاد حکومت کارگری به وجود آورد.