- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 165183 - 93/7
- وزن: 0.50kg
مادر
نویسنده: ماکسیم گورکی
مترجم: محمد قاضی
ناشر: اسپادانا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 480
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
هر روز در محیط پر دود و با هیبت محله کارگران سوت کارخانه صدای دلخراش خود را سر می داد. آنگاه مردمانی غم زده با عضلاتی هنوز خسته بسرعت از خانه های کوچک خاکستری رنگ خارج شده مانند سوسکهای وحشت زده ای می دویدند و در سحرگاه که هوا گرگ و میش و سرد بود از کوچه تنگی بسوی دیوارهای بلند کارخانه ای رهسپار می شدند، که مطمئن بود خواهند آمد و پنجره هایش مانند چشمان صریع و بیشماری که رود و قی کرده باشند خیابان پرگل را روشن میساخت...
«مادر» در سال ۱۹۰۲ طرحریزی شد و در ۱۹۰۶ روی کاغذ آمد و این زمانی بود که نهضت کارگری، بر بستر اندیشههای کارل مارکس و بر پایهی تفکرات لنین، تازه داشت میرویید و میبالید و پخته میشد. داستان از شهرکی کوچک، در کنار کارخانهای آغاز میشود و به شرح زندگانی معمولی مردم آنجا میپردازد. نخستین شخصیت داستان، شوهر «مادر» است؛ مردی که جز مست کردن و کتک زدن خانوادهاش، بهسختی به کار دیگری میپردازد. مرگ این شخصیت، پایان نخستین فصل کتاب است و در همین خلال، درست وسط خانوادهای کارگر و کاملاً عامی و عادی، جا خوش کردهایم. تنها پسر این خانواده، با خطاب کردن پدرش و گفتن تکجملهای بهیادماندنی، به ما معرفی میشود:
«به من دست نزنیها!»
اندکی بعد، پسر که مدتی از مرگ پدرش گذشته، مست و خراب به خانه میآید و به روش دیرینهی پدر، صدا بلند کرده و بر مادر فریاد میکشد و امّا با ملاطفت «مادر» مواجه میشود و همین و فقط همین موضوع، باعث میشود که پسر، پس از چندی دست از نوشیدن برمیدارد و با جمعی دیگر گذران میکند و در راه خواندن «کتابهای ممنوع» میافتد و به کسوت حزب نوپا و (هنوز) مترقی سوسیالیسم درمیآید. از همان ابتدا پرسش مادر را بیپاسخ نمیگذارد و به او میگوید که در چه کاری است. به این بسنده نمیکند و جلسات گروهشان را در خانه و در حضور مادر تشکیل میدهد. مادر برای همهی آنها مادری میکند و تا آنجا پیش میرود که یکی از پسرها را رسماً به عضویت منزل خود درمیآورد.
کمکم کار بالا میگیرد و بگیروببندها شروع میشود و پسر، به جرم ایجاد «فتنه» و «تشویش اذهان عمومی»، روانهی زندان میشود و نخستین اقدام عملی مادر، او را نجات میدهد.
مادر شخصاً اقدام به پخش شبنامهها میکند و پسرش ناگزیر تبرئه میشود.
بعدها که پسر دوباره سر از زندان درمیآورد، مادر به شهر نقل مکان میکند و در کار رساندن شبنامهها چنان پیش میافتد که صاحب سبک و تخصص میشود و شهرتی برای خود فراهم میآورد و نهایتاً هنگامی که شبنامههای متن دفاعیهی فرزندش را جابجا میکند، لو میرود. بازی را نمیبازد و علیرغم وحشتی که در سراسر کتاب از کتک خوردن دارد، زیر ضربات لگد و دشنام و تحقیر دژخیمان، از تودههای مردم سخن میگوید و در حالی که گلویش را میفشارند، فریاد میزند:
«حقیقت را نمیتوان به دریای خون خاموش کرد.»...
کتاب «مادر». این کتاب یکی از تاثیر گذار ترین کتابهای گورکی در ادبیات مارکسیستی محسوب میشه، این کتاب الان در ایران چاپ میشود اما قبل از انقلاب ممنوع بود. برخی از منتقدین آثار گورکی «مادر» رو تنها اثر انقلابی(یا به عبارتی سیاسی) این نویسنده میدانند.