- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 85684 - 43/3
- وزن: 0.20kg
ماجرا از این قرار بود که...
نویسنده: ساسان م. ک. عاصی
ناشر: ققنوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 136
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1388 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
همه آدمها ، تقریباً همه آدمها ، وقتی زیادی ناراحت میشوند از چشمشان اشک میآید ، موقع خنده صدایی شبیه هقهقی سرخوشانه از گلو بیرون میدهند و وقتی هم به سفر میروند سعی میکنند سر خودشان را با دیدنیهای شهر تازه گرم کنند . همه شهرها هم ، تقریباً همه شهرها ، برای خودشان دیدنیهایی دارند و شنیدنیهایی . . . و البته بوئیدنیهایی و . . . صد البته خوردنیهایی .
گفتن ندارد که بعضی شهرها و بعضی آدمها هم اینطور نیستند . بعضی شهرها را جان به جانشان کنی نمیتوانند به معنای سرگرمکننده قضیه ، سرگرمکننده به حساب بیایند . یک نفر هم هست که جان به جانش کنی نمیتواند مثل همه آدمها ، تقریباً همه آدمها ، خوشحال یا ناراحت بشود . یعنی نمیتواند مثل همه آدمها ، تقریباً همه آدمها گریه کند یا بخندد . این آدم برای سرگرمی هم روشهای خاص خودش را دارد ، اینطور که واقعاً نمیتواند مثل همه آدمها ، تقریباً همه آدمها ، مثل آدم سر خودش را گرم کند . . . . گندش را بالا میآورد ، کوچکترین اتفاقی میتواند باعث شود شاخ دربیاورد و پاش بیفتد واقعاً شاخ هم درمیآورد ، واقعاً یک شاخ واقعی ، جداً یک شاخ جدی .
حالا تصور کنید این یک نفر تصمیم بگیرد برود به یکی از آن بعضی شهرها . . . . خب ، این ماجرای همان یک نفر است در یکی از آن بعضی شهرها .
من کمی تنبلم و، به همین دلیل، تا آنجا که حوصله داشته باشم فقط بخش هایی از زندگی مسافر را برای شما نقل می کنم؛ فقط بخش های مهمش را.
یعنی اتفاقات مهمی را که برایش افتاده تعریف می کنم.
فقط اتفاقات مهم را... بعد هم برای این که ماجراها را بهتر درک کنید بعضی از خواب هایی را که مسافر دیده برایتان خواهم گفت.
یعنی چیزهایی را تعریف می کنم که در خواب دیده، وگرنه همه می دانند که آدم ها وقتی می خوابند مثل هم هستند و دیدنشان شاید چندان هم چیز جالبی نباشد که به تعریف کردنش بیرزد...