- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 162850 - 74/4
- وزن: 0.30kg
مائو و مائوئیسم
نویسنده: ون. شون چی
مترجم : محمد رفیعی مهرآبادی
ناشر: خجسته
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 224
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1396 - دوره چاپ: 2
کیفیت : ؛ لبه پایینی صفحات کتاب موج مختصری دارد
مروری بر کتاب
مصور
نویسنده در کتاب بخش، زندگی، افکار و اندیشه های سیاسی، فلسفی، اقتصادی و فرهنگی مائو را تحلیل نموده است.مائو فلسفه کشورداری در چین را با اصول مارکسیسم در آمیخته است . اصل "هماهنگی بزرگ "در فلسفه کنفوسیوسی را در قالب سوسیالیسم پیاده کرده است .در حکومت او، ایدئولوژی و سیاست حرف اول را می زنند، در حالی که اقتصاد و زیربنای مادی، ناگزیر به فرمانبرداری از آنها هستند .
از امروز تأسیس دولت مرکزی جمهوری خلق چین در پکن به جهانیان اعلام میگردد...» با همین چند کلمۀ ساده، که مائو تسه دون، رهبر کمونیست های چین، در میان انبوه جمعیت پرشور و بیقرار حاضر در میدان صلح آسمانی (تیان آن من)، در روز اول اکتبر 1949، بیان کرد، پرجمعیتترین کشور جهان رسماً تحت حاکمیت کمونیسم قرار گرفت؛ و یکی از نقاط عطف تاریخ جهان رقم زده شد.
هنگامی که مائو، موجودیت دولت کمونیستی را در چین اعلام کرد، استالین، «طبعاً» از آن به عنوان «یک پیروزی برای کمونیسم جهانی» استقبال کرد! اینک دو غول کمونیستی، خرس و اژدها، در کنار یکدیگر نشسته بودند و هم را میپاییدند؛ و جهان سرمایهداری به رهبری ایالات متحده آمریکا هر دو را.
مائو، مارکسیسم را در جوانی خوانده و پذیرفته بود. اما او آن کسی نبود که آموزههای مارکسیسم لنینیسم را وحی مُنزَل بپندارد و کورکورانه از آن تبعیت کند؛ که اگر چنین میپنداشت و میکرد، پیروزی «سوسیالیسم» در جامعۀ «نیمهفئودالی نیمهمستعمره» چین امکانپذیر نبود. لنین، اصول مارکسیسم را چنان پرداخت که بشود با آن در جامعهای غیرصنعتی چون روسیه اوایل قرن بیستم انقلاب سوسیالیستی به راه انداخت؛ و از همینجا لنینیسم دنبالۀ مارکسیسم شد. مائو نیز اصول مارکسیسم لنینیسم را با چیزی که خود آن را «پراتیک انقلاب چین» میخواند درآمیخت و از آن مائوئیسم زاده شد. حالا ایدئولوژی مارکسیسم، دنبالهای دیگر یافته بود: اندیشه مائو تسه دون.
اژدها مترصد فرصت بود تا در برابر خرس عرضاندام کند. مرگ استالین و تحولات بعدی شوروی فرصتی را که مائو میخواست پدید آورد. روابط اژدها و خرس به سرعت رو به سردی گذاشت تا در اوایل دهه شصت قرن میلادی گذشته، به کلی از هم گسیخت و جنگی سرد، این بار بین دو قدرت کمونیست، در گرفت. از نظر «صدر مائو»، آمریکا «امپریالیست» بود و البته «ببر کاغذی»ای هم بیش نبود. اما شوروی، «سوسیال امپریالیست»، و خطرش برای «جهان سوم» به مراتب بیش از آمریکا بود.