دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!
درحال حاضر موجود نمی باشد

ما را به سخت جانی خود این گمان نبود!

نویسنده: هرمز همایون پور
ناشر: کتاب روشن
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 236
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب

مصور

خاطرات خواندنی و منحصر به فرد سید ابوالحسن رضوی نماینده دوره های 10 تا 16 مجلس شورای ملی

شبهای هجر را گذراندیم و زنده ایم   ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

کتاب حاضر به بررسی وقایع تاریخی ایران در زمان پادشاهی پهلوی مي پردازد؛ این خاطرات از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روشنگر گوشه‌هایی مکتوم از رویدادهای دوران حیات نویسنده است. این مجموعه جمع‌آوری خاطرات «ابوالحسن رضوی»، نماینده مجلس شورای ملی در دوره‌های 10تا 16 از دورة رضاشاه تا اوایل دوره محمدرضا شاه است. این خاطرات از نظر سیاسی، اجتماعی و فرهنگی روشنگر گوشه‌هایی مکتوم از رویدادهای دوران حیات نویسنده است.

ابوالحسن رضوی (1282 ـ1374) از یک خانواده روحانی بود و خودش هم درس دین خوانده و ملبس به لباس آخوندی بود. اما چنان که می گوید حاکم فارس که شخصی به نام جلالی بود، به وی فهماند که حکومت در پی خلع او از لباس روحانی است. حاکم بعدی فارس هم که آهی بود مقدمات این کار را دنبال کرد. او که به توانایی های رضوی پی برده بود، تلاش کرد تا وی را لباس متحد الشکل پوشانده و به قول خودش شرایط را برای خدمت او در جامعه فراهم کند.

نکات جالبی در این کتاب هست که از آن جمله اشاره به طرح ترور رضاشاه از سوی شماری از خوانین بختیاری و قشقایی است که به دلایل نامعلومی طرح آنها کنسل می شود.اطلاعاتی هم در باره رضاشاه و اخلاقیات وی دارد و مانند بسیاری دیگر ضمن آن که در یک مرحله از کارهای او ستایش می کند، رفتارهای آخر وی را مورد انتقاد قرار می دهد.

مرور کردن روی نکات ریز و جالبی که در این اثر آمده ممکن نیست اما حکایت انتخاب شدن او از آباده برای دوره دهم، آن هم در حالی خودش خبر نداشته و ثبت نام هم نکرده، جالب است.حکایت چنین است که آهی که مدتها به وی اصرار می کرده که از لباس روحانیت درآید، در ضمن وعده نمایندگی او را هم می داده است. وی می گوید که من به آهی گفتم که دنبال نمایندگی نیستم و مادر و پدرم هم از درآوردن لباس روحانیت مخالف هستند. دو سه ماه مانده به انتخابات باز آهی با وی صحبت می کند اما او همچنان مخالف این ماجراست و روابطش را هم با وی کم می کند.

باز یک شب مرحوم آهی تلفن کرد که با شما کار واجبی دارم. وقتی به آنجا رفتم و پیاده روی معمول را شروع کردیم اظهار کردند که من برای نمایندگانی که در این دوره باید انتخاب شوند صورتی داده بودم که اسم شما هم در آن بود. ولی دستور داده اند که انتخابات را به همان صورت که بوده است شروع کنیم. یعنی تقریبا همان که بودند باقی باشند. ولی سه محل از محل های فارس خالی است که عبارتند از لارستان، فیروز آباد، و آباده. که از میان آنها وقتی از مردم آباده سوال شده است، ابراز تمایل کرده اند که شما را نماینده خود قرار دهند!...

من به ایشان گفتم که چنین قراری نبود و قرار شد که در انتخابات اسمی از من به میان نیاید... حالا خواهشمندم به حاکم آباده دستور دهید یا انتخابات را متوقف سازد یا آن که دیگری را به جای من معرفی کند. در جواب من مدتی خندید و گفت: خیلی وسواس به خرج می دهید. ... انتخابات در شرف خاتمه است و الان رأی ها را می خوانند... دو روز بعد کاغذی از فرمانداری آباده رسید که شما با فلان قدر رأی از شهرستان آباده برای دهمین دوره قانونگذاری انتخاب شده اید.... من کاغذ را نزد والی بردم و گفتم... آمده ام اگر اجازه دهید در جواب، عدم قبول خود را اعلام کنم. ناگهان مانند اسپند از جای خود پرید و گفت: مگر می خواهی با آینده من و آینده خودتان بازی کنید؟ مگر ممکن است در دوران رضاشاه کسی به سمتی انتخاب شود و اظهار دارد که من حاضر برای همکاری نیستم....

آهی چند روز بعد به من گفت: برای شهربانی و برای من لباس روحانیت شما ایجاد مسوولیت می کند زیرا ممکن است کسی از خارج گزارش دهد که فلانی با این که به وکالت مجلس انتخاب شده همچنان در لباس روحانیت باقی است. در آن ایام مخصوصا راجع به لباس متحد الشکل فشار بسیاری وجود داشت، همچنان که هیچ یک از جوانان خانواده دار یا غیر آنها را نگذاشتند که در لباس روحانیت بمانند و همه را مجبور کرده بودند که لباس متحد الشکل بپوشند .

حکایت دور یازدهم هم جالب است. وی می گوید که مریض و در تهران بستری بوده که شاه وارد فارس می شود. در این وقت شاهزاده ابوالفتح میرزا والی بوده و حتی به امام جمعه وعده کرده بود که عصر آن روز با کلاه به دیدار شاه بیاید تا برای مجلس هم او را وکیل کنند. اما موضع گیری رضا شاه در این که همان نمایندگان سابق باشند و این که مگر آن ها چه عیبی دارند که با دیگری توافق کند او را از این کار منصرف کرده به امام جمعه هم می گوید که نیاید .


فهرست

چگونگی برافتادن قاجاریه و انعکاس آن در شهرستان‌ها
شرح توطئه‌ها علیه رضاخان
وضعیت آموزش در حوزة علمیة قم و مدرسة سپهسالار
فساد گسترده حاکمان ایالات در سلطنت پهلوی با ذکر نمونه‌هایی ملموس در فارس و شیراز
طرز کار مجلس شورای ملی در ادوار اولیه، 
دیدار هفتگی نمایندگان با رضاشاه و تعیین تعطیلات رسمی
و ...

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات