- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 162520 - 75/1
- وزن: 0.40kg
لیلی و مجنون حکیم نظامی گنجه ای
نویسنده: ایگناتی یولیانوویچ کراچکوفسکی
ترجمه و حواشی : کامل احمدنژاد
ناشر: زوار
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 382
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1378 - دوره چاپ: 3
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ برخی سطور حدود 20 صفحه کتاب با مداد علامت گذاری شده
مروری بر کتاب
پژوهشی در ریشه های تاریخی و اجتماعی داستان
به انضمام تلخیص و شرح لیلی و مجنون
عاشقان جان خود را پیشکش شمشیر میکنند ، اما شمشیر هم خود را از آنها دریغ میکند. به راستی که اگر شمشیر مرگ از آنان دریغ نشود سعادت و خوشبختی عاشقان واقعیت خواهد یافت. انسان عاشق هیچگاه از مرگ نمیهراسد ؛ مانند انسانهای جویای حقیقت که از مرگ هراسی ندارند.
لیلی و مجنون نام مجموعه شعری از نظامی گنجوی شاعر پرآوازه ایرانی است. این مجموعه سومین مثنوی از مجموعه مثنویهایی است که به خمسه نظامی معروف هستند. بیشتر محققان اعتقاد دارند که بنمایههای پراکنده این داستان برگرفته از اشعار و افسانههای فولکلور در زبان عربی است که توسط نظامی ایرانیسازی شده است.
کراچکوفسکی برای شخصیت مجنون، هویت واقعی قائل است و او را یکی از اهالی عربستان در اواخر سده اول هجری میداند؛ ولی طه حسین تردید جدی به واقعی بودن شخصیت مجنون وارد میکند. یان ریپکا افسانه لیلی و مجنون را به تمدن بابل باستان منسوب میداند.
اگرچه نام لیلی و مجنون پیش از نظامی گنجوی نیز در اشعار و ادبیات فارسی به چشم میخورد، ولی نظامی برای نخستین بار، آن را به شکل منظومهای واحد به زبان فارسی در ۴۷۰۰ بیت به درخواست پادشاه شروان به نظم کشید. نظامی خود از بابت این سفارش ناراضی و بیمیل بودهاست و کار را در چهار ماه به پایان بردهاست.
وزن این مثنوی جدید بوده و پس از نظامی شعرای زیادی در این وزن داستانهای عاشقانه سرودهاند. همچنین دهها شاعر در ایران، هند و ترکستان منظومههایی را به استقبال از لیلی و مجنون نظیره پردازی کرده و شعرای دیگری نیز به داستان نظامی شاخ و برگ بیشتری افزوده و یا آن را تغییر دادهاند.
منظومه لیلی و مجنون در مقایسه با منظومه خسرو و شیرین از همین شاعر، به درک تفاوتهای فرهنگی اعراب و ایرانیان کمک میکند. شخصیتهای داستان در روایت نظامی قراردادی بوده و تحول زیادی از حوادث داستان نمیپذیرند....
ای نام تو بهترین سرآغاز
بینام تو نامه کی کنم باز
ای یاد تو مونس روانم
جز نام تو نیست بر زبانم
ای کار گشای هر چه هستند
نام تو کلید هر چه بستند
ای هیچ خطی نگشته ز اول
بیحجت نام تو مسجل
ای هست کن اساس هستی
کوته ز درت دراز دستی
ای خطبه تو تبارک الله
فیض تو همیشه بارک الله
ای هفت عروس نه عماری
بر درگه تو به پرده داری
ای هست نه بر طریق چونی
دانای برونی و درونی
ای هرچه رمیده وارمیده
در کن فیکون تو آفریده
ای واهب عقل و باعث جان
با حکم تو هست و نیست یکسان
ای محرم عالم تحیر
عالم ز تو هم تهی و هم پر
ای تو به صفات خویش موصوف
ای نهی تو منکر امر معروف
ای امر تو را نفاذ مطلق
وز امر تو کائنات مشتق
ای مقصد همت بلندان
مقصود دل نیازمندان...