لحظات هفده گانه بهاران

نویسنده: یولیان سمیونوف
مترجم: فرخ رصدی
ناشر: دنیای نو
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 440
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1394 - دوره چاپ: 1

مروری بر کتاب 

آیا شما دلیلی یا مدرکی به قدر کافی عینی برای برائت خود دارید که بتواند اعتماد فوهرر را به شما جلب کند؟ کروگر با ظاهر روستایی‌وار و ساده‌اش انتظار چنین پرسشی را داشت و خود را برای پاسخگویی آماده کرده بود. ضمنا او می‌دانست که نباید از تاثیر ژست‌های احساساتی غافل باشد: طی مدت 15 سال کار در اس اس و حزب، آرتیست بازی را آموخته بود، می‌دانست که نباید بلافاصله پاسخ بدهد، همان‌طور که نباید گناهش را به کلی منکر شود.

کروگر گره بر پیشانی انداخت و در حالی که نفسش را به سختی بیرون می‌داد با لحنی سنگین و پر احساس گفت: خیر، دلیل کافی برای برائت خودم ندارم... چنین دلیلی هم نمی‌تواند وجود داشته باشد... من سربازم، جنگ هم شوخی بردار نیست، و من انتظار هیچ‌گونه عفو و اغماضی نسبت به خود ندارم.

ابتدا که اشتیرلیتز بلبل را در باغ شنید.باور نکرد هوا سرد و نیلگون غرق در سکن و آرامش بهاری بود و به ظرف شیشه ای ظریفی می ماند که در آب راکد آن ماهی های کوچک بی حرکت نفس میکشیدند،ولی سطح زمین را هنوز قشر فشرده ای از برف پوشانده بود و از آن کبودی مات و رنگ پریده ای که همیشه از درون برف پوک بهاری پیش از آب شدن شبانه متشعشع میشود اثری نبود....

کتاب از زندگی یک جاسوس روسی با فامیلی اشتیرلیتس حکایت می‌کند که بعد از سال‌ها زندگی و جاسوسی در آلمان سرانجام به کشورش بازگشت. اشتیرلیتس با نام کامل «مکس اوتو فن اشتیرلیتس» سرهنگ ارتش ویژه آلمان فاشیتی بود. وی به نام ماکسیم ایسایف معروف شده، در صورتی که نام واقعی‌اش وسوولود ولادیمیرف است. یولیان سمیونوف از این شخصیت در خلق بسیاری از آثار دیگرش نیز بهره برده است.