- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 85956 - 106/5
- وزن: 0.50kg
- UPC: 90
كتاب الخراج و صنعته الكتابه
نویسنده: ابوالفرج قدامه بن جعفر
مترجم: حسین خدیو جم
ناشر: بنیاد فرهنگ ایران
زبان کتاب: فارسی - عربی
تعداد صفحه: 155
اندازه کتاب: وزیری گالینگور- سال انتشار: 1353 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو ؛ فاقد فرمان
مروری بر کتاب
كتابى است درباره خراج و ماليات كه به زبان عربى، بين سالهاى 316 تا 320ق نوشته شده است.هدف اصلى نويسنده، توصيف مملكت اسلام و حدود و ثغور آن، خصوصاً قسمت مجاور با امپراطورى روم شرقى بوده كه وى آن را بزرگترين دشمن اسلام مىدانسته است.اطلاعات نويسنده از جغرافياى رياضى و توصيف كوهها، رودها و هفت اقليم و نيز توجه خاص وى به نواحى مجاور جهان اسلام، سبب اهميت كتاب شده است.كاتب بغدادى چون در اداره مركز بغداد ناظر حساب و درآمد بوده، شغلش ايجاب مىكرده تا كتاب حاضر را با موضوع تقسيمات قلمرو خلافت و سازمان بريد و ماليات هر ولايت بنويسد و در حقيقت كتابش براى شناخت مقدار خراج هر يك از ممالك و بلاد، مهم بوده است.
نويسنده بيشتر به وصف راههاى بريد و ولايات توجه داشته و پيش از آنكه ذكر راههاى بغداد را به ميان آورده باشد، همه راههايى را كه به مكّه منتهى مىشوند را توصيف كرده است. اهميتى كه او براى بغداد قائل شده، تنها از آن جهت است كه پايتخت جهان اسلام و از لحاظ سياسى و ادارى قابل توجه بوده است. بدين ترتيب بايد گفت كه در شيوه جغرافيانويسى، وى از روش ايرانى «هفت اقليم» عدول كرده و تمايل به بيان جغرافيا از جنبه اسلامى دارد.
او مانند يعقوبى و ابنخرداذبه، تقسيم كتاب خود را بنا بر جهات اربعه و بر تقسيم جهان، به چهار ربع، گذاشته است و چنين شيوه بيانى بايستى از سنّت جغرافياى ايرانى گرفته شده باشد. به گفته مسعودى، ايرانيان و نبطيان قديم قسمت مسكون زمين را به چهار قسمت مىكردهاند:
خراسان (مشرق)، باختر (شمال)، خوربران (مغرب) و نيمروز (جنوب). نويسنده نيز به قراردادى بودن چنين تقسيمى اشاره كرده است. ظاهراً در نظر او، اصطلاحات شرق، غرب، شمال و جنوب، تنها ارزش نسبى دارند.برخى معتقدند كه بهتر است قسمت چاپ شده كتاب را به منزله تكمله معتبرى بر كتاب ابن خرداذبه دانست؛ زيرا چون غالباً بر مدارك رسمى آن دوران تكيه داشته در بسيارى موارد به تحقيق مطالب ابن خرداذبه كمك مىكند.
مقدمه كتاب، هدف و روش مؤلف را به دست داده و از روى آن، اهميّت نقش ديوان بريد در دولت عباسيان كه موضوع اصلى كتاب ابن خرداذبه و قدامه بوده است، را مىتوان شناخت.چنانكه نويسنده در آغاز منزل پنجم اشاره كرده، گويا منزل نخستين، ديباچه و صدر مانند بوده و ترتيب منزلها در آن آمده است (ديباچه جزو دوم) اما موضوع و محتواى منزل دوم، روشن نيست.در منزل سوم، از نثر و از وجوه و فنون بلاغت سخن رفته و منزل چهارم بايد درباره ديوان الخراج و الضياع بوده باشد.
منزل پنجم، در يازده باب، ديوانهاى الجيش، النفقات، بيت المال، الرسائل، التوقيع، الدار، الخاتم، دار الضرب، المظالم و مانند آن تشريح شده است. برخى احتمال دادهاند كه نويسنده در برشمردن اين ديوانها، از «خداى نامه» بهره برده است.در باب ديوان بريد (نامهها)، وى معتقد است كه نامهها، به ديوانى مستقل نياز دارند و مكتوبات ارسالى، از همه نواحى، بايد به اين ديوان ارسال شوند. رئيس اين ديوان، بايد به هر چيزى و جايى راه داشته باشد، تا نامه به مقصد فرستاده شود. او مسئوليت عرضه نامههاى مأموران بريد و اخبار مربوط به همه نواحى را به درگاه خليفه بر عهده داشته و وظيفه رسيدگى به كار راهنمايان بريد و دبيران و كارمندان چاپارخانهها نيز به عهده اوست.
منزل ششم در هفت باب، به امور مربوط به زمين از جمله هيئت، مساحت، درياها، جزاير، كوهها، رودها و چشمهها، ممالك اسلامى و حدود و ثغور آنها اختصاص يافته است.كاتب در منزل هفتم، در ضمن نوزده باب، مباحث مربوط به خراج را مطرح كرده است. در منزل هشتم نيز در دوازده باب، با قبول اين امر كه انسان طبيعتاً مدنى و شهرنشين مىباشد به بيان برخى از احتياجات وى از جمله نياز به پوشاك، توليد نسل، اجتماع، طلا و نقره و معامله با آنها، دولت و امام، علم سياست پرداخته و در ادامه، صفات و ويژگىهاى رهبر جامعه از قبيل عقل، علم، راستگويى، پرهيز از حسد و... را توضيح داده است.در بابهاى هشت و نه اين منزل، سخنان دانشمندان و خردمندان يونانى آمده و پارهاى از رسالههاى ارسطو در پند به اسكندر و سرگذشت او گذارده شده است.
از اين كتاب، به خوبى مىتوان به دانستنىهاى دبيران آن روزگار پى برد. در خلال مباحث، رنگ اسلامى جغرافيا محسوس ولى جنبه سياسى دفاع از حدود نيز مشهود است. در ضمن، وصف اقوام و كشورهايى كه مملكت اسلام را احاطه كردهاند، نيز آمده و از جغرافياى عمومى و جغرافياى طبيعى نيز سخن گفته شده است، ولى ظاهراً، نويسنده اطلاعات خود درباره جغرافياى اقليمى را از منابع يونانى اقتباس كرده است.
وى علم جغرافيا خصوصاً علم طرق را نه تنها براى اداره كردن كارهاى ديوان، يعنى دبيرخانه دولتى لازم مىدانسته، بلكه براى شخص خليفه در هنگام سفر يا در وقت لشكركشى ضرورى مىشمرده است. اما در زمينه راهها، خصوصاً راه مركزى ايران كه ميان شيراز- نيشابور بود و از يزد مىگذشت، اهمال كرده و سخنى به ميان نياورده است. شايد از جهت فتنه و آشوبى كه آن زمان شرق ايران را تيره كرده بود، فرصت و مجال پرداختن به آن را نيافته است و يا راه مصر سفلى را كه از محاذات ساحل درياى مديترانه به مغرب مىرفته، ياد نكرده است. امّا با توجه به مطالب كتاب، اهميت و ارزش اطلاعات او در زمينه بريد كاملاً آشكار است.
وى علاوه بر توصيف بريد و راهها كه اشاره شد، اطلاعات و فهرستهايى نيز در زمينه ماليات وصول شده شهرهاى آن زمان ارائه كرده و اين اطلاعات را از پارهاى اوراق رسمى (دولتى) كه در دسترس داشته جمعآورى نموده است.
فهرست
في ذكر ديوان الجيوش
في ذكر ديوان النفقات
في ديولن بيت المال
في ديوان الرسائل
و...