قهرمان قصه خل و چل

قهرمان قصه خل و چل

نویسنده: نرگس آبیار
تصويرگر: حميدرضا اكرم
ناشر: سفیر اردهال
زبان کتاب: فارسی - انگلیسی
تعداد صفحه: 60
اندازه کتاب: خشتی لب برگشته - سال انتشار: 1387 - دوره چاپ: 2

مروری بر کتاب

مصور

روزی روزگاری، شاید هم شبی شب گاری، یک علامت منفی بود که بد جوری آرزو داشت به علامت مثبت تبدیل شود.
شب و روز هم مثل کنیز کفگیر خورده، پیش در و دیوار خانه اش ناله و شکایت می کرد که آخر چرا من باید یک علامت منفی باشم.
که علامت منفی از همه جا مانده و رانده.یک علامت منفی که به درد لای جرز دیوار می خورد نه هیچ چیز دیگر.یک علامت منفی منفور که همه ازش بدشان می آید و همه ازش متنفرند.

او منفی بودن را بد می‌دانست. بنابراین راه‌های بسیاری را امتحان کرد تا به یک علامت مثبت تبدیل شود اما موفق نشد. تا این که یک فالگیر ریاضی‌دان به او گفت که تنها از یک طریق می‌تواند یک علامت مثبت شود و آن نیز این است که عاشق یک علامت منفی دیگر شود و سپس با او ازدواج کند.

ریاضیدان به او تاکید کرد که حتما باید آن علامت منفی باشد. اگر با یک علامت مثبت ازدواج کند، علامت منفی باقی می‌ماند اما از نوع نامرغوب‌تر. علامت منفی کارهای بسیاری انجام داد تا عشق به سراغش بیاید اما فالگیر به او گفت که هیچ‌یک از این کارها نشانه‌ی عشق نیست و تنها در صورتی عاشق شده است که دلش از دیدن معشوق بلرزد. سال‌ها گذشت و این احساس به علامت منفی دست نداد.

یک روز که او از خیابانی شلوغ می‌گذشت مردم بسیاری را دید که در برابر یک آسمان‌خراش جمع شده بودند و بالای سرشان را نگاه می‌کردند. او در نوک آسمان خراش یک علامت مثبت بدترکیب را دید که به علت تنهایی و این که هیچ‌کس حاضر به ازدواج با او نبود، قصد خودکشی داشت.