- موجودی: موجود
- مدل: 201954 - 72/3
- وزن: 0.40kg
- JAN: 3
قمار عاشقانه ؛ شمس و مولانا
نویسنده: عبدالکریم سروش
ناشر: صراط
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 330
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1379 - دوره چاپ: 3 _ 1
کیفیت : درحد نو _ نو
مروری بر کتاب
این کتاب شرح جهش جانانه و جنون آمیز جان جوانمردی است که پیش از آنکه صبح معرفت از مشرق سرش بردمد و شمس عشق در افق اقبالش طالع شود، زاهدی با ترس، سجاده نشینی با وقار، شیخی زیرک، مرده ای گریان و شمع جمع منبلان بود و قتی در چنگال شیری شیخ گیر افتاد و دولت عشق را نصیب برد، زنده ای خندان، عاشقی پران، یوسفی یوسف زاینده وآفتابی بی سایه شد...
دراین کتاب، سروش با قلمی تحلیلگرانه به تشریح مقاطع معرفتی مولانا در طی زندگانیاش میپردازد. آنچنان که نویسنده «زاهد با ترس» و «سجادهنشین باوقار» و «شیخ زیرک» و «مرده گریان» و «شمع جمع منبلان» قصه را پس از «طلوع شمس عشق» در «افق اقبالش»، «زندهای خندان»، «عاشقی پران»، «یوسفی یوسفزاینده» و «آفتابی بیسایه» وصف میکند و او را به توصیف خود مولانا قمارباز عاشق میخواند.
...شمس با جلالالدین جز این نکرد. جامههای ژنده او را از تن بیرون آورد، (ژندههایی که جلالالدین، مستوری و آبرو و حشمت خود را بدانها وابسته میدید) و او را عریان رها کرد. آنگاه آن تن عریان، بی وام کردن از کسی، خود به بافتن جامه دست برد، و قبایی از اطلس بر خود پوشاند و بر ژندههای پیشین نفرین و نفرت فرستاد:
تابش جان یافت دلم واشد و بشکافت دلم اطلس نو بافت دلم دشمن این ژنده شدم
زهره بدم، ماه شدم چرخ دو صد تاه شدم یوسف بدم زکنون یوسف زاینده شدم
آن جامههای ژنده چه بود؟ نام، شهرت، مریدان، سمت شیخالاسلامی، ادعای عالم بودن، بال وپر و ساز و برگ و حشمت و ثروت، مقام افتاء، مدرس بودن،... هریک از این زنجیرها کافی بود تا شیری یا شاهینی را برای همه عمردر بند نگاه دارد. شمس به جلالالدین درس دیوانگی داد تا زنجیرها را پاره کند، ژندهها را بدرد و به دور اندازد، تا ماه شخصیت او از پس آن ابرهای تیره، برآید و خورشیدوار، شب عالم را روز کند...
فهرست
قمار عاشقانه
مولوی و تصوف عشقی
غم عاشقی و خنده معشوقی
خنده نمکین خداوند
شمس و مولانا
تاویل در مثنوی
حسین بن علی و جلالالدین رومی
قصه موسی و شبان و رازهای نهان
دریا و آفتاب در شعر مولوی
داستان معاویه و ابلیس