- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 174600 - 204/4
- وزن: 0.30kg
قلعه مرغی ؛ روزگار هرمی
نویسنده: سلمان امین
ناشر: هیلا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 287
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1390 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
شبکههای هرمی و حکایت پولدار شدن .
اگه پول داشته بشی همه چیز داری .
زن ، بچه ، همهچی . ماشین ...
« قلعه مرغی ؛ روزگار هرمی » داستان پسر نوجوانی را روایت میکند که بر اثر حوادثی به سمت شبکههای هرمی کشیده میشود و با اتفاقات غیر قابل پیشبینی روبرو میشود .داستان یک تم اجتماعی دارد و در محلهای از محلههای جنوب شهر ( قلعهمرغی ) میگذرد ....
پول خوشبختی نمیآره . همه میدونن . برو از هر کسی میخواهی بپرس . مگه همین اصغر نبود . اون همه پول پیدا کرد ، آخرشم اون جور شد . » اصغر مقنی را همه میشناختند .چند سال پیش سمت قزلقلعه ، موقع چاه کنی خورده بود به یک زیر خاکی . توی یک چشم به هم زدن زندگیاش زیر و رو شد. زبان بسته از بس ذوق زده شده بود ، چنان ریخت و پاشی کرد که سال نشده به خودش آمد ، دید همان یک زنی هم که داشت از چنگش درآمده و خداحافظ....
خوشگل کاشتم پسر! لول لول شده بود. حتی یک جایی بهش گفتم که با همان نگاه اول که بهم انداخته کارم را ساخته است و الان دیگر هیچ کاری فایدهای ندارد. شرایط سنیام جوری است که تقریبا عاشق هر دختری میتوانم بشوم. برای همین، اینکه اینجور حرفها را سرهمبندی کنم شکبرانگیز نیست.
از طرفی لاله هم دنبال این نبود که مچ من را باز کند. اگر مدت آشناییمان کمی بیشتر بود حتی بهش میگفتم که برای به دست آوردنش دست به هر کاری زدهام و حتی به خانوادهام پشت کردهام. خلاصهاش حرفهایی زدم که فقط آدمهای خیلی احساساتی یا خیلی هفتخط به کسی میزنند.البته قصد من سوءاستفادههای عاطفی نبود، فقط میخواستم شانسم را امتحان کنم. امتحانی که اصلا مجانی نبود...