دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

قصه هایی از میبد ؛ نینوا

قصه هایی از میبد ؛ نینوا

نویسنده: محمود حیدریه زاده
ناشر: چکیده
زبان كتاب: فارسي
تعداد صفحه: 72
اندازه كتاب: رقعی - سال انتشار: 1357 - دوره چاپ: 1

کمیاب - کیفیت : در حد نو

 

مروري بر كتاب 

مصور

بيست و سه داستان كوتاه 

در اين كوتاه داستان‌ها، از سختي روزگاري كه بر مردم آن سامان مي‌رود، سخن رفته، سخن از كار، زحمت، ناني بخور و نمير، مهاجرت به شهر یزد و به كويت، مرگ و مير كودكان، خشكيدن قنات‌ها، صحراي سوخته و بسيار گفتني‌هاي ديگر مي‌رود. اوج كتاب در داستان زيبا و پر معناي نينوا وجود دارد (ص ۵۷تا۶۳). کتاب، نخست با بازي گرگ و گلّة بچّه‌ها آغاز مي‌شود. آنگاه به مسئلۀ خشكاندن قنات‌ها پرداخته و به گفتگوها مي‌رسد و به شجاعت‌ها (سپيدي شمشير، بيش از سپيدي ريش به كار مياد) و به دو بيتي زيباي حماسي و شورانگیز:

«سيصد گُلِ سرخ، يك گُلِ نصراني
ما را ز سرِ بريده مي‌ترساني؟
ما گر ز سرِ بريده مي‌ترسيديم
در محفلِ عاشقان نمي‌رقصيديم»


...دُمِ اسبان را بريدند و زنان، ديگر گيسو نبافتند و بر دست و پاي خود حنا نگذاشتند و مردان، شال‌هاي سياه بر گردن انداختند، چشمان، كاسه‌هاي خون به سياهي نشسته و صورت‌ها، صورتك‌هاي تكيدة خشم آلود، باران نباريد و شبنمي، غبار از چهره‌اي نسترد، و ماهيان مظلوم جويبار، ترسان شدند و قُل قُلِ قليان‌ها با تنباكوي تندِ كاشان، بادگيرها را مسموم مي‌كرد و چپق‌ها با دود سُرمه‌اي خويش، عزا را تأكيد مي‌كردند و چنار پير كهن، كنار ده، هرگز تنها نمي‌شد و فانوس‌ها با شعله‌هاي خشمگين، شب را سرخ مي‌كردند و مردان روستا بذر كينه مي‌كاشتند و سينه‌ها را شخم مي‌زدند، ديگر حتّي نسيمي نوزيد و آب كه مهريّة فاطمه بود و آب که مظهر روشني و جاودانگي و آب که خون بود و زندگي و آب كه از قنات‌ها مي‌رفت، تا در عمق سيه چاه‌ها بخشكد....

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات