- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177568 - 52/3
- وزن: 0.40kg
قراضه طبیعیات
نویسنده: ابوعلی سینا
تصحیح و حواشی : غلامحسین صدیقی
ناشر: انجمن آثار ملی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 280
اندازه کتاب: رقعی گالینگور - سال انتشار: 1332 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : درحد نو _ نو ؛ با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
چنانکه در مقدّمۀ سرگذشت شیخ رئیس ابو على سینا بقلم نگارنده مذکور است یکى از کتابهائى که تهیۀ نسخه و تصحیح و طبع آنها از طرف انجمن آثار ملى به پیشنهاد کمیتۀ ابن سینا بعهدۀ این جانب واگذار گردید کتاب قراضۀ طبیعیات است . این کتاب که پس از قرن ها، به مناسبت جشن هزارۀ شیخ رئیس، باشارۀ انجمن آثار ملى و به همّت جناب آقاى على اصغر حکمت استاد دانشگاه و رئیس هیأت مدیرۀ آن انجمن از پس پردۀ مستورى و فراموشى بیرون آمده در پیشگاه دانشمندان جلوهگرى میکند، کتاب نفیسى است از نثر علمى فارسى که در مباحث طبیعیّات ظاهرا در اواخر قرن پنجم یا اوایل قرن ششم هجرى تألیف شده و خوشبختانه از تطاول ایّام و آسیبهاى گوناگون مصون مانده و بدست ما رسیده است.
نگارنده خشنود است که در تهیۀ متن و ترتیب مقدّمه بر اندازۀ وقوف و توانائى خود، نه فراخور مآثر نمایان انجمن آثار ملى و شایستۀ محضر اصحاب فضل و کمال، کوشیده و بعضى حواشى براى تتمیم فایده و توفیر وقت خوانندگان تا آن حد که مناسب مقام بود بآخر کتاب افزوده و بهرهمندى از این کتاب را که یادگار یکى از گذشتگان بزرگوار پر مایۀ ماست اندکى آسانتر ساخته است.
نام کتاب یعنى «قراضۀ طبیعیّات» صریحا بهمین صورت در مقدّمۀ مؤلف ذکر شده و این است عین عبارت او (ص ۴ ) : «. . . و این کتاب را موسوم کرد بقراضۀ طبیعیات.» قراضه بمعنى ریزه (نصاب الصبیان ابو نصر فراهى) و خردههائیست که از قطع چیزى ساقط شود مانند قراضۀ زر و قراضۀ ثوب و لباس و نیز قراضه بمعنى پست (ردیء) است (المنجد) . در عراق تکههاى دینار و درهم را که قطع میکردند و در تجارت بکار مىبردند قراضه مىنامیدند (دزى، ذیل قوامیس عرب ج ٢ ص ٣٢٩ بنقل از حریرى و ابن خلکان) ، و ترکیب دینار قراضه در برابر دینار صحیح و درست استعمال میشد (ایضا) ؛ در مصر، مس فرسودۀ از کار افتاده و خردههاى مس را قراضه مىگفتند (ایضا) ؛ قراضه در ایران نیز ظاهرا در خرید و فروش معمول بوده است، در کتاب حالات و سخنان شیخ ابو سعید ابو الخیر (ص ٧۶ ) آمده: «شیخ قراضهاى بداد و از آن شلغم بستد و بخورد.» (و نیز رش:منهاج سراج، طبقات ناصرى طبع آقاى عبد الحى حبیبى قندهارى ص ۵١٧ ) : اکنون نیز کلمۀ قراضه در زبان محاوره بمعنى چیز کهنه و شکسته و فرسوده است، ولى در استعمال این کلمه براى عنوان کتاب بنظر میرسد که معنى ریزه و خرده و قطعه و تکه و جزء منظور است. پس قراضة الذهب یعنى ریزههاى طلا و قراضة الطبیعیّات یعنى خردهها و اجزائى از طبیعیّات، و این معنى با ملاحظۀ مطالب متن کتاب تأیید میشود، زیرا مؤلف از اجزاء متفرّق طبیعیات بحث مىکند.
کلمۀ قراضه در عنوان کتابهاى مختلف بکار رفته است از جمله: قراضة- الذهب فى نقد اشعار العرب تألیف ابو على حسن بن رشیق ازدى قیروانى متوفى بسال ۴۵۶ هجرى (رش: حاج خلیفه، کشف الظنون ج ٢ ستون ١٣٢٣ ؛ بروکلمن تاریخ ادبیات عرب ج ٢ ص ۴٣٧ ) ، و قراضة الذهب الفقهیة (رش: بروکلمن، تاریخ ادبیات عرب ج ٢ ص ۴٣٧ ) ، و قراضة الابریز فى الامثال المستخرجة من الکتاب العزیز تألیف شیخ بدر الدین حسن بن الفرات (رش: حاج خلیفه، کشف الظنون ج ٢ ستون ١٣٢٣ ) ، و قراضة الناضر (رش: بروکلمن، ذیل ج ١ تاریخ ادبیات عرب ص ٧٠٨ ) .
مؤلف قراضۀ طبیعیّات براى تألیف خود همه جا کلمۀ «کتاب» را بکار برده است نه «رساله» یا «مختصر» یا «مقاله» و امثال آن چنانکه گوید: «امیر. . . بفرمود این خادم را تا کتابى کند اندر مسائل طبیعى. . .و این خادم. . . قصد کرد تا از آنچ دیگران بگفتهاند اندرین کتاب نیارد. . .و این کتاب را موسوم کرد بقراضۀ طبیعیّات و سبب خرد حجمى کتاب آن بود که. . . وانکس که این کتاب نگرد. . . و این کتاب چهار فصل است. . .»
بعضی انتساب این کتاب را به بوعلی رد می کنند ولیدر برابر این شبهات قرائنى نیز وجود دارد که انتساب کتاب قراضۀ طبیعیّات را بشیخ رئیس تأیید مىکند:
١ -در نسخههاى موجود تألیف آن را بوى نسبت دادهاند.
٢ -اوصاف امیرى که فرمان تألیف کتاب را بمؤلّف داده است با صفات امیر علاء الدوله ابو جعفر محمد بن دشمنزیار کاکویه اصولا مشابهت دارد.
٣ -توجه مؤلّف که تصنیفى بدیع بوجود آورد و از آنچه در سایر کتب آمده در کتاب خود نیاورد نمودار این معنى است که وى مردى پر مایه و در کار خود مبتکر بوده و چنانکه میدانیم شیخ رئیس نیز باین امر احیانا، بتصریح خود، توجّه و عنایتى داشته است.
۴ -مرحوم ملک الشعراء بهار در کتاب دلپذیر و ممتّع خود بنام سبکشناسى (ج ٢ ص ٣۵ و بعد) نوشته است: «مقالات و رسالاتى [بفارسى] بابن سینا نسبت دادهاند که هیچ کدام مسلم نیست که بقلم او نوشته شده باشد مگر دانشنامۀ علائى و قراضۀ طبیعیات و رسالۀ نبض که شاید بتواناین سه کتاب یا رساله را به ابو على منسوب دانست. . . چنانکه گفتیم دانشنامه و قراضۀ طبیعیات و نبض از حیث صحت و اصالت کلمات و آهنگ عبارات مىتوانند در شمار کتب دورۀ اول [یعنى قرن چهارم]قرار گیرند.» .