- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 141550 - 69/2
- وزن: 0.60kg
قدرت نرم ، دین و امنیت
نويسنده: رابرت سیپل , دنیس هوور
مقدمه : اصغر افتخاری
مترجم : علیرضا کوهکن
ناشر: دانشگاه امام صادق (ع)
زبان كتاب: فارسی
تعداد صفحه: 296
اندازه كتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
آنچه در خصوص فقه سیاسی شیعه از ابتدا تا به امروز قابل توجه مینماید، توجه به اصل مهم «پیشگامی» و «تحول» است که به طور منطقی توجه به اصل ثبات و ایجاد جامعه های فارغ از تعارض را دنبال مینماید. به همین دلیلل است که شاهد وضع عنصر و روش سازنده «اجتهاد» درون فقه شیعه میباشیم که هدف از آن ارتقای کیفی فقه شیعی به اندازهای است که بتواند از عهده کلیه نیازهای انسان در هر عصر و زمانهای برآید.
در واقع اجتهاد، کلید ورود به عرصه مدیریت مسالمت آمیز تعارضات احتمالی در حوزه تشیع به شمار میآید. این الگوی مدیریت به دلیل ضابطه مندی، ماهیتی دینی دارد و با استفاده از مجالهایی که دین تعریف نموده و از آن به منطقه الفراغ یاد میشود، تلاش میکند تا مقتضیات ناشی از پارادایمهای حاکم را به نحو مؤثری با اصول گفتمان دینی جمع نماید. حتی میتوان چنین ادعا کرد که «اجتهاد» امکان آن را فراهم میکند تا خود دین نسبت به پارادایمسازی اهتمام ورزد و به این وسیله بیش از آن که مسلمانان، «پیرو»باشند، خود «فعال» و «راهبر» ظاهر شوند.به همین دلیل است که «اصلاح ایجابی» مقولهای کاملا دینی ارزیابی میشود که توسعه دایره آن نه فقط «مجاز»، بلکه «واجب» است.
البته دشوار به نظر میرسد که یک تمدن و فرهنگ بتواند پیوسته پیشگام باشد. بنابراین احتمال قرار گرفتن شیعی در مواضعی که حکایت از تعارض بین پارادایم مسلط با آموزههای دینی داشته باشد، وجود دارد. در این مواقع فقه شیعی چندین مکانیزم را مدنظر دارد. نخست بازاندیشی انتقادی در گزارهها و اصول عقلانی است که در این صورت احتمال جمع بین آنها و اصول دینی افزایش مییابد...
در کتاب حاضر تلاش شده است تا به صورت پی در پی به چهار موضوع ریشه ای که ارتباط دائمی دارند اشاره داشته باشد:
(1) خشونت مذهبی و سرکوب مذهبی؛
(2) تکثر مذهبی و ثبات سیاسی؛
(3) تاثیرات دین بر مداخلات نظامی و مصالحه بعد از درگیری؛
و (4) آزادی مذهبی و جامعه مدنی.
فصول بخش اول، «دین و (عدم) امنیت: چالش قرن بیست و یکم» مشکلات کلیدی و معماهای رابطه دین و امنیت را در امور بین الملل معاصر توصیف می کنند.
در اینجا خطرات فهم نادرست مخاطره یا تعهد تاثیر مذهب به تفصیل آمده است. بخش های باقی مانده کتاب، به جنبه های مختلف وابستگی متقابل میان دین مترقی و یک ثبات سالم در جامعه سیاسی اشاره می کنند. این فصول زمینه جدیدی ایجاد می کنند و نگاه متعارف در مورد توانایی دین - در مورد دینی که حداقل در سخن جدی گرفته شده- را به چالش می کشد تا ارتباط عملی در تلاش برای ساختن امنیت پایدار و ارتقاء شأن انسانی داشته باشد.
در فصل اول، پائولتا اوتیس شرایط کنونی تحلیل و بحث معطوف به دین به عنوان یک عامل در تهدیدات امنیتی و جنگ را بررسی نموده است. او ادعا می کند که هم دولت آمریکا و هم جامعه مبتنی بر ایمان تمایل دارند تا به مسائل و عوامل دینی، در موارد خاص، اتفاقی و به شکل ظاهری اشاره نمایند. اوتیس با بازبینی راه هایی که دین فراملی و جهانی شدن مفروضات سنتی نظام وستفالیایی دولت را تغییر می دهند، نتیجه می گیرد که یک برآورد کارا از نقش دین در جنگ، محدود به یک معادله ساده اثرگذاری سببی (انگیزه های متقابل افراد حاضر در جنگ) نخواهد بود، اما یک رهیافت ظریف و دقیق را به تاثیرات کمک کننده دین در رابطه پویا با دیگر عوامل اضافه خواهد نمود.
در فصل دوم، فیلیپ جنکینز در مورد «سیاست هایی که اقلیت های مذهبی را آزار می دهد» بحث می کند و استدلال می کند که «تجربه اقلیت های مذهبی تحت ستم یک مسئله مهم است که اگر بررسی شود عنصری از توضیح چرایی شکست برخی روندهای ملت سازی است.» او توضیح می دهد که آزار و اذیت اغلب باعث شکل گیری اقلیتی ناراضی می شود که براندازنده و پذیرنده ایده خشونت مذهبی هستند. جوامع آزاردیده، تحت فشار ممکن است خودشان را به عنوان مأمور خدا برای مجازات ظالمان ببینند، ناآرامی سیاسی ایجاد کنند، از مشارکت در حیات ملی خودداری کنند یا حتی علاقه مند برای جانفشانی شوند.
فصل سوم یک مطالعه موردی برای امتحان جدی دین و امنیت است که بسیاری از زمینه هایی که توسط اوتیس و جنکینز بحث شده بود، را شرح و توضیح می دهد. در این فصل، کریس سیپل و جاشوا وایت آسیای مرکزی در کل و ازبکستان را به صورت خاص مورد بررسی قرار می دهند. آنجا، جایی است که قبل از حوادث یازدهم سپتامبر، بسیاری از آمریکایی ها به سختی می توانستند جای قرار گرفتن آن را بر روی نقشه مشخص کنند، اما جنگ در افغانستان بر علیه طالبان و القاعده نشان داد که آسیاسی مرکزی یکی از مهمترین مناطق ژئوپلیتیک در زمان ماست. تجربه ازبکستان در تلاش برای محدودسازی نزاع طلبی اسلامی از طریق یک سخت گیری غیرسازنده نیز موازنه ظریف میان دین و امنیت را پررنگ می نماید.