- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 165308 - 111/2
- وزن: 0.40kg
قتل کسروی
نویسنده: ناصر پاکدامن
ناشر : فروغ آلمان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 280
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1380 - دوره چاپ: 2
کمیاب - کیفیت : نو ؛ افست
مروری بر کتاب
مصور
پرونده قتل کسروی همچنان گشوده است. همه کسانی که استقرار جامعه ای بر پایه عدل و داد و آزادی و برابری را در ایران خواهانند می باید رسیدگی مجدد به پرونده قتل کسروی را خواستار شوند. تا این ظلم بزرگ برجاست کجا می توان از داد و دادگستری سخن گفت.
نزدیک به شش دهه از قتل کسروی میگذرد. ولی هنوز گفتنی های زیادی درباره اش در پستوی دل ها و بایگانی های تاریک مانده و تلنبار شده است که به مرور از گوشه و کنار درز میکند. رعب و وحشت شمشیر آختهء تعصب کور، هنوز حاکمیت دارد. اینکه بعد از انتشار چاپ اول کتاب قتل کسروی، بلافاصله چند سند دیگر به دست نویسنده میرسد، ناشی از آن وحشت است، اما از پستو برآمدنش نیز به دوران حکمرانی سیاهِ حکومتِ اسلامی قابل تأمل استحادثه قتل کسروی دردادگستری، بیدار باشی بود برای دیو خفتهء جهالت که به زور سرنیزه چند سالی به بند بود. قبلا ابزار رهائی اش با ورود قوای نظامی متفقین و اشغال خاک ایران آماده شده بود.
با برافتادن رضاشاه نیز بیداری مردم فصل تازه ای گشوده بود که دولت و عوامل سنتی را یارای مقاومت نبود. رشد آزادی ومطالبات مردم از حکومت ها که به تعبیری نفوذ کمونیستها تلقی میشد؛ از جمله مسائلی بود که رضایت خاطر و جلب نظر روحانیت را دربرنامه های دولتی گنجانده بود. برحکومت های متزلزل وقت رضایت پیشوایان مذهبی لازم و واجب بود. وقتی تیر برادران امامی در اتاق بازجویی دادگستری قلب آن مرد دانشمند را درید، علما نفس راحتی کشیدند. آیت الله خوانساری که مدت ها در بستر بیماری بود به شنیدن خبر میگوید بسیار مژده بزرگی بود. من حالم خوب شد دیگر کسالتی ندارم و عصری به مباحثه خواهم آمد.
این بی اطلاعی هشداری است که ما باید دربارهء نکات تاریخ ایران که در تاریکی است امروز خاموش باشیم و داوری و دادخواهی را هنگامی انجام دهیم که دانستههای ما براساس تصورات ما نباشد. پاکدامن میگوید که پاسبانان و ارتشیان خود را از این کشتار کنار میکشند و کسروی و همراه او نیز نمیتوانند مقاومتی کنند و حقیقت آن است که در این نوشتار تاریخی نویسندهء معتقد براساس اعتقاد خود نظر میدهد و با درستی و صراحت خواننده را آگاه میسازد.
حتی مجله سخن که سنگین بود و سنجیده سخن مینوشت در واکنش به کشتن کسروی شعار سر میدهد و مینویسد که کسروی«عاقبت ناچار شد از آن دستگاه پلیددادگستری زمان رضاشاه که داور بنیانگذار آن بود ، که امروز نیز ناظر و شاید شریک قتل او بوده کنارهگیری کند.
مجله ترقی گزارش میدهد که«از جمله رویههای آقای کسروی و مریدانش آن است که برای اجرای افکار خود اگر به مانعی برخورند و کسی مزاحمشان شود شخصا دفاع نمایند و مانع را از میان بردارند چنانچه چندی قبل آقای نوبخت مدیر روزنامه آفتاب که به ایشان اهانت کرده بود در ادارهء روزنامه به دست کسروی و مریدانش کتک سختی خورد.
البته اسلحهای که کسروی در دادگستری در جیب داشت دال بر این بود که او دفاع خشونتبار را اقلا برای خود مشروع میدانسته است. از آنجا که مرزهای بین سیاه و سفید،خوبی و بدی،برای کسروی روشن است البته به خود فقط اجازهء قضاوت درباره بزرگان ایران نمیدهد،بلکه پای پیش میگذارند که بد و دروغ را نیز از میان بردارد.