- موجودی: موجود
- مدل: 195342 - 26/4
- وزن: 0.30kg
قانون قبیله ی پدری
نویسنده: محمد هنرمند
ناشر: نگیما « نگار و نیما »
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 160
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1389 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
می گویم: هاله ای از رنگ چشم هایت برایم آشکار شده طبیب نامرئی!
انگار می بینمت!
نی نی چشم هایت همیشه می خندد اما نه توی آنها انگار چیزی هست.
مثل یک راز که در چشم های هر کسی نوعی از آن هست وشاید خودش هم نداند که چیست!
مدتی بود به آبدارخانه نمی رفتم ، یک گوشه ی دلم می گفت سر و ته قضیه به هم آمده اما گوشه ی دیگر دلم از آتشفشانی گواهی می داد که خاموشی اش دیرپا نیست! شاید بهتر بود حوصله به خرج می دادم ماشین را گوشه ای پارک می کردم از میان انبوه حلقه وار آدم ها راهی می گشودم و وجنات خون آلود آن جوان را می دیدم ، فکر میکنم اگر مسلم می شد که آن چهره ی خون آلود ، یکی از ده ها چهره ای است که در آینه دیده ام ، می توانست تسلای خاطری باشد که دیگر تلفنی در کار نخواهد بود ...
در کتاب حاضر، داستان عشق دو دلداده ایلیاتی به نام «خُتَن» و «حامد» به تصویر کشیده شده است. «حامد»، پسر سردار و خان ایلیات دهرود و «ختن» دختری زیباست که روایتگر و افسانهگو و چنگ زن سرداری به نام «عیوض» است. ماجرای عشق و دلدادگی «حامد» و «ختن» به گوش سردار میرسد و «ختن» به اتّفاق خانوادهاش، قبل از اینکه دستور خروج از ایل را از سوی سردار بشنوند، کوچ کرده و به جای ناملموسی میروند. «حامد» نیز پس از آن ماجرا به تهران میرود و قصد دارد خاطرات عشقی خود را از یاد ببرد. «حامد» در آنجا تحصیل کرده و وارد دانشگاه میشود.