- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 123226 - 4/5
- وزن: 0.20kg
قاسطین ، مارقین ، ناکثین
نویسنده: علی شریعتی
ناشر: قلم
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 196
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: دهه پنجاه
کمیاب - کیفیت : درحد نو
مروری بر کتاب
حضرت علی علیه السلام در دوران حکومت پنجسالهی خود با سه گروه سرکش روبهرو شد. خواستهی آنها تکرار وضع زمان حکومت عثمان بود: بذل و بخششهای بیجهت، اسراف کاری، تثبیت حکومت افراد نالایقی چون معاویه و تحکیم فرمانروایی استانداران حکومت پیشین.
این سه گروه عبارت بودند از:
ناکثان یا گروه پیمانشکن:
سردمداران این گروه، خصوصاً طلحه و زبیر که در سایه احترام عایشه، همسر پیامبر صلی الله علیه و آله، و کمکهای بیدریغ بنی امیه که در حکومت امام علی علیه السلام دستشان از همه جا کوتاه شده بود، سپاه بزرگی برای تصرف کوفه و بصره ترتیب دادند، خود را به بصره رساندند و آن را تصرف کردند. در این نبرد که به جنگ جمل مشهور است، طلحه و زبیر کشته شدند و سپاهشان پراکنده شد و گروهی به اسارت در آمدند که بعداً مورد عفو امام علیه السلام قرار گرفتند.
قاسطان یا گروه ستمگر:
رئیس این گروه معاویه بود که با فریب و نیرنگ، حدود دو سال و بلکه تا پایان عمر امام، فکر آن حضرت را به خود مشغول ساخت. نبرد صفین در منطقهای میان عراق و شام بین علی علیه السلام و همین گروه به سرکردگی معاویه رخ داد که در آن، خون بیش از صد هزار مسلمان ریخته شد. در این نبرد، امام علیه السلام به هدف نهایی خود نرسید؛ هر چند معاویه در منطقه شام منزوی شد.
مارقان یا گروه خارج از دین:
اینان همان گروه « خوارج » هستند که تا پایان نبرد صفین در رکاب علی علیه السلام بودند و به نفع آن حضرت شمشیر میزدند، ولی فریبکاری معاویه سبب شد بر امام خود شورش کنند و گروه سومی تشکیل دهند که هم بر ضد امام، و هم بر ضد معاویه باشند. علی علیه السلام با این گروه در منطقهای به نام نهروان رو به رو شد و جمع آنها را متفرق ساخت. اما سرانجام یکی از همین خوارج، او را به شهادت رساند....
...شیعه بودن تنها به معنای دوست داشتن علی نیست بلکه مسئولیت های سنگینی بر دوش آدمی میگذارد تشیع در حقیقت به معنای عمل کردن است و این عوامفریبان و روحانیون خشک و مرتجعی که به جای امامت به امام تکیه میکنند و بجای امام به قبر امام و بجای متن قرآن حاشیه مفاتیح و بجای معرفت،تنها به زیارت و بجای پیروی از او،پرستش او و بجای تفسیر قرآن،تقدیس قرآن و بجای شناخت، عشق و بجای معنی،لفظ و بجای محتوی،قالب وبجای حقایق،شعائر و بجای تشیع،توسل و بجای تعقل،تعبد و بجای تحقیق،تقلید و بجای حقگویی،تقیه و بجای تقوای ستیز،تقوای پرهیز و به جای انتظار ِ اعتراض و آمادگی، انتظار تسلیم و وادادگی و بجای مذهب چون راه، مذهب چون گردشگاه و بجای تکیه بر عزت، تاکید بر ذلت و بجای زنده ها، مرده ها و بجای آزادی انسانی، جبر الهی و بجای تداوم دنیا و آخرت،تضاد دنیا و آخرت و بجای معاش زیر بنای معاد،معاش ویرانگر معاد و بجای تقرب با تکامل،تقرب با تملق و بجای از خود به جماعت پیوستن، از جماعت به خود گریختن و بجای فقر را همسایه دیوار به دیوار کفر دیدن،دین را خویشاوند فقر شمردن و بجای عدالت را وظیفهی خویش در این جهان حساب کردن، وظیفهی خدا در آن جهان معین نمودن وبجای بر مصیبت خود ذلیل مردهات عزادار بودن،بر شهادت حسین جاویدان زندهی عزیز سوگواری مرگ کردن و وبجای از مکتب سرخ عاشورا و دعوت حسین و پیام زینب و فریاد شیران بیقرار شهادت، شنیدن و درس آگاهی و جوش حیات و جهت حرکت و توان رستاخیز و مسئولیت آزادی گرفتن، در قبرستان مرگبار کربلا زینب را زنی نوحه گر نشان دادن و حسین را مردی ترحم خواه معرفی کردن .…چه بگویم؟