- موجودی: موجود
- مدل: 200112 - 102/6
- وزن: 0.30kg
فلینی از نگاه فلینی
مصاحبه گر: جووانی گراتسینی
مترجم: فرهاد غبرائی
ناشر: نشر مرکز
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 158
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1373 - دوره چاپ: 1
کیفیت : نو ؛ جلد و لبه بیرونی خاک گرفتگی مختصری دارد
مروری بر کتاب
مصاحبه ی جووانی گراتسینی با فدریکو فلینی
باور دارم که حرفه ای که در آن کار می کنم مرا به صورتی کاملا طبیعی به سوی احساسی مذهبی سوق می داد... چه کسی ما را به ماجرای خلاقیت می کشاند؟
هیچ مگر اعتقاد به چیزی، یا کسی که در اعماق ما نفهته است، کسی که فقط اندکی می شناسیم، بخشی پنهان کار و فرزانه از ما، که به جای ما به کار مشغول است، فقط این ایمان می تواند عملیاتی تا این حد مرموز را عنایت کند. این بخش ناشناس ما، که با اعتماد به او و لگام نزدن به او، و آزاد گذاشتنش، کمکش می کنیم. در این حس اعتماد، به گمان من، می توان حسی مذهبی دید....
برای یونگ، نماد وسیله بیان آنچه است که بیان ناشدنی ست، آنهم به روشی مبهم. برای فروید، روشی است برای پنهان داشتن آنچه بیانش مجاز نیست....تکرار می کنم که در اینجا بحث بر سر دو نحوه ی متفاوت گرایش روح بشر است: روش خاص یونگ برایم جذاب تر است....
برای کسی که فیلم های فلینی را دنبال کرده و علاقه به شناخت شخصیت و دانستن نظریات او در مورد موضاعات مختلف را دارد این کتاب منبع قابل توجهی است. گراتسینی سعی داشته مصاحبه را با مطرح کردن سوالات و موضوعات متنوع پیش ببرد. او در جایی عنوان می کند:
روی میزتان 129 خودکار،21 مداد و 18 ماژیک وجود دارد. کمی زیاد نیست؟»
فلینی در پاسخ می گوید: «اول هر فیلم بیشتر وقتم را پشت میز کارم می نشینم و خرچنگ قورباغه می کشم. روش من برای شروع فیلم این است، از وسط این خرچنگ قورباغه ها فیلمم را بیرون می کشم»
بسیاری از منتقدین، فیلم های فلینی را دارای ارجاعات سیاسی می دانند. فلینی در جواب اینکه چقدر به سیاست علاقه دارد میگوید: « من به هیچوجه انسان سیاسی نیستم،هرگز هم نبوده ام. البته می دانم که حالتم ناشی از عصبیت است، نوعی انکار بزرگ شدن که بخشی از آن به این دلیل شکل گرفته که من در دوران فاشیزم پا گرفته ام. بنابراین هرگونه شرکت مستقیم در سیاست را نادیده گرفته ام مگر به صورت تظاهرات خارجی از قبیل راهپیمایی. بنابراین سال به سال این اعتقاد را کسب حفظ کرده ام که سیاست چیزی است برای بزرگترها»
فلینی در خصوص تغییر مسیر فیلمنامه نویسی به کارگردانی را چنین توضیح می دهد:
« این تغییر وقتی پیش آمد که هنگام فیلمبرداری پاییزای، روسلینی به دنبالش راه می افتادم. بعد از پیروزی رم شهر بی دفاع در آمریکا و در سرتاسر جهان روبرتو روسلینی از من و آمیده ای خواست که روی فیلم تازه اش کار کنیم. به این ترتیب با دیدن روسلینی ضمن کار بود که گمان می کنم کشف کردم که فیلمسازی به همان روش صمیمی و مستقیمی که نویسنده می نویسد و نقاش نقش می زند امکان پذیر است».
فلینی در خصوص نحوه بازی گرفتن از بازیگران اینگونه توضیح می دهد:« به هیچ وجه بازیگر را وادار نمی کنم در جلدی فرو رود که مال او نیست. ترجیح می دهم وادارش کنم آنچه را که می تواند بیان کند. برای من نتیجه همیشه مثبت است.هرکسی چهره ای دارد که نمی تواند از آن کسی باشد جز خود او».
این کارگردان ایتالیایی در خصوص عدم فعالیتش در آمریکا می گوید: «چندان اطمینان ندارم روزی بتوانم در آمریکا فیلمی بسازم. دوستان آمریکایی که مهربان و سخاوتمند هستند دعوتم می کنند و امکانات و خانه هایشان را در اختیارم می گذارند. نخواهم توانست در آمریکا فیلمی بسازم چون گرچه کشورشان شیفته ام می سازد، فریفته ام می کند و به نظرم ماده خام بی پایانی است که با بینش من از چیزها کاملا هماهنگ است،هرگز نخواهم توانست آن را در فیلمی حکایت کنم.»
گراتسینی در خصوص ایده ساخت فیلم هشت و نیم هم از فلینی سوال می کند. فلینی می گوید: «خالی و بی خاطره روی نیمکتی در باغ نشستم.وسط رفت و آمد شتابزده کارگرها و گروه فنی و بازیگرانی که به گروه های دیگر تعلق داشتند. به خودم گفتم که در وضعیتی گیر افتاده ام که راه خروجی ندارد. کارگردانی هستم که می خواست فیلمی بسازد که دیگر به یادش نمی آید. ودرست در همین لحظه همه چیز حل شد. یک راست به قلب فیلمم وارد شدم به خودم گفتم هر چه را که بر سر من می آید حکایت خواهم کرد. فیلمم را با داستان کارگردانی خواهم ساخت که دیگر نمی داند چه فیلمی می خواسته بسازد»