- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 199484 - 10/1
- وزن: 0.80kg
فلوطین، آگوستین، مسیح، کنفوسیوس
نویسنده: کارل یاسپرس
مترجم: محمدحسن لطفی , احمد سمیعی
ناشر: خوارزمی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 148 + 155 + 88 + 88
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1388 _ 1363 - دوره چاپ: 2 _ 1
کیفیت : نو ؛ بر روی جلدهای اصلی با گالینگور صحافی شده
مروری بر کتاب
فلوطین
فلوطین آخرین فیلسوف وفادار به سُنن فلسفه یونانی است که در سال ۲۰۴ یا ۲۰۵ میلادی، ظاهرا در یکی از شهرهای مصر به دنیا آمده است.او در بیست و هشت سالگی به محضر درس یکی از فیلسوفانِ بزرگ اسکندرانی رفت و یازده سال نزد او به آموختن حکمت و فلسفه مشغول بود. سی و نه ساله بود که شوق آگاهی از حکمت ایرانی و هندی او را واداشت که همراه سپاهیان امپراتور روم، رنج سفر را بر خود هموار سازد.
در بین راه، امپراتور کشته شد و فلوطین هم از راه انطاکیه به رُم رفت و در آنجا به تدرس و تعلیم فلسفه پرداخت.او تمایلی به نوشتن افکار خود نداشت؛ ولی چهل و نه ساله بود که بنا به خواهش شاگردانش به نگارش پرداخت. تعالیم خود را در پنجاه و چهار ساله نگاشت. یکی از شاگردانش آنها را در شش دسته نه تایی مدون نمود و هر دسته را یک «انئاد» نامید که به معنای نه گانه است. برای همین نوشته های فلوطین به انئاد فلوطین (تاسوعاتِ فلوطین) معروف است.
آگوستین
آگوستین معروف به آگوستین قدیس (Saint Augustinus) از تأثیرگذارترین فیلسوفان و اندیشمندان مسیحیت در دوران باستان و اوایل قرون وسطی محسوب میگردد. او از شکل دهندگان سنت مسیحیت غربی (کاتولیک و پروتستان) به حساب میآید. وی از قوم بربر در شمال آفریقا بود و در شهر تاگاسته یا سوق اهراس در ایالت رومی نومیدیه واقع در الجزایر کنونی متولد گردید. او از یک مادر مسیحی و پدر مشرک به دنیا آمد. در طفولیت و جوانی در آموزشگاهی به تحصیل پرداخت که دروسش سنگین و معلمانش فوقالعاده سختگیر بودند.
او مدتی در کارتاژ زندگی کرد و در این شهر بود که غرق در لذات دنیوی گردید و قسمت اعظم اوقات خود را صرف لهو و لعب میکرد. بعد به رم رفت و چندی در این شهر به تدریس پرداخت. از رم به میلان مسافرت کرد و در این شهر بود که رسماً مسیحی شد و سرانجام در سلک کشیشان درآمد. آگوستین در آغاز جوانی نه علاقهای به دین داشت و نه فلسفه، و تمام اوقات خود را صرف مطالعه آثار ادبی مینمود، ولی پس از مطالعه آثار سیسرون به شدت به فلسفه علاقهمند گردید.
کنفسیوس
کتاب "کنفوسیوس" از "کارل یاسپرس" پیرامون مشهورترین فیلسوف و متفکر سیاسی است که در چین باستان زندگی می کرد و مانند بسیاری از اندیشمندان بزرگ دیگر، در طول زندگی خود بیشتر نادیده گرفته شد. دیدگاه ها و باورهای منحصر به فرد و متفاوت او مخاطبان و فیلسوفان را متقاعد می کند که در مورد همه چیز از زندگی او بیشتر بیاموزند. کتاب "کنفوسیوس" به هشت قسمت تقسیم می شود.
"کارل یاسپرس" بیوگرافی وی را در کنار فعالیت ها و شکست های او در بخش اول ارزیابی می کند. در بخش دوم، که به بررسی اندیشه اصلی "کنفوسیوس" می پردازد، با اصول رستگاری که با سایر دیدگاه های فلسفی از فیلسوفان معاصر وی متفاوت بوده، آشنا می شویم. بخش سوم ایده های اخلاقی سیاسی و اجتماعی "کنفوسیوس" را بررسی می کند؛ اصولی که او از آنها پیروی کرد و به پیروان خود نیز القا کرد. در اینجا مشخص می شود که کنفوسیوس چقدر به اخلاق، آداب و مشارکت اجتماعی در این زمینه اهمیت می دهد. فرضیه هایی که نتیجه مفاهیم و ایده های مشابهی است که در بخشهای قبلی به کار رفته، در بخش چهارم مورد بحث قرار می گیرد.
بخش بعدی به دیدگاه کنفوسیوس در مورد جهان و بشریت می پردازد، دیدگاهی که این تصور را ایجاد می کند که گویی این معلم بزرگ در این عصر زندگی می کرده است و همه آنچه او می گوید به منظور نشان دادن تمدن قرن 21 است تا چین باستان. "کارل یاسپرس" شخصیت "کنفوسیوس" را در بخش ششم تجزیه و تحلیل می کند و برای این کار از اطلاعات به دست آمده از نوشته های شخص او و همچنین ویژگی های ارائه شده توسط شاگردانش استفاده می کند. در قسمت هفتم به مخالفان این فیلسوف نامدار اشاره شده است. این متفکر درخشان به دلیل دیدگاه های منحصر به فرد و متفاوت خود، تعداد زیادی از مخالفان را به خود جلب کرد و در بخش پایانی، تأثیر قابل توجه "کنفوسیوس" بر تاریخ مورد بررسی قرار می گیرد.
مسیح
این کتاب را برای شناخت ِ یک شخصیت ِ شگفت ِ کتاب ِ مقدّس، و برای درک ِ بهتر «عهد جدید» خواندم. سراسر ِ کتاب مقدّس پر از شخصیتهای شگفت است، اما مسیحْ انسان ِ دیگری ست. او فراتر از پیامبران ِ اسرائیل، یک انسان ِ به حقیقت (خدا) رسیده است، و آنکه به حقیقت رسیده دیگر در بند ِ محاسبات ِ عقلانی ِ انسانی نیست. در سرگذشتاش میخوانیم که سراسر در سفر است و گویا در قید ِ نتیجهی اعمالاش نیست، تنها میخواهد به آنچه که به آن ایمان دارد عمل کند.
اخیرا وقتی انجیلها را میخواندم، با اطمینانْ فکر میکردم که بعضی شخصیتهای شگفت ِ داستایوسکی کپیبرداریشده از شخصیتهای کتاب مقدّس اند. شخصیت ِ آلیوشای مهربان در برادران کارامازوف که بچهها را به دور ِ خود جمع میکند، یادآور ِ شخصیت ِ مسیح است. و مسیح، بلافاصله پس از خواندن ِ انجیلها، ”ابله“ را به یادم آورد. وقتی در متن ِ یاسپرس خواندم که: «عیسی مسیح قهرمان نیست، نابغه هم نیست، تعبیر ابله بیشتر در خور اوست (تعبیری که نیچه ظاهراً بههمان معنای مراد داستایوسکی به کار برده است)؛» آنوقت اعتمادبهنفس بیشتری یافتم. "ابله" نیز مانند مسیح انسان است، یک مسیح ِ روس، که داستایوسکی او را از میان ِ ملتی برای داستاناش برگزیده است.