- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 166124 - 60/2
- وزن: 0.40kg
فلسفه هگل
نویسنده: لئو راوچ
مترجم: عبدالعلی دست غیب
ناشر: پرسش
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 215
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1382 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
هگل مدعی است که دستگاه فلسفی او خلاصه و زبدۀ همۀ فلسفه های پیشین را در بر گرفته و پاس داشته و در خود هضم کرده است. ولی تأثیر دو عامل بر او بسیار بیشتر از عوامل دیگر اهمیت داشته است. این دو عامل عبارت اند از ایدئالیسم یونانی و فلسفۀ انتقادی کانت.
هگل در ۲۷ اوت ۱۷۷۰ میلادی در اشتوتگارت ، واقع در جنوب غربی آلمان ، به دنیا آمد. از کودکی در زمینههای گوناگونی مانند ادبیات ، فلسفه ، و موضوعات مختلف دیگر ، به مطالعه میپرداخت و در این کار از حمایت و تشویق مادرش - که سهم فراوانی در پرورش فکری وی در کودکی داشت - برخوردار بود. پدر او از کارمندان دولت بود.هگل شیفته آثار اسپینوزا ، کانت ، روسو و گوته بود. او تحصیلات دینی خود را در مدرسه دینی پروتستان ادامه داد؛ جایی که با فیلسوف آینده فردریش شلینگ و شاعر فردریش هولدرلین همکلاس و دوست شد.
این سه تن باهم در توجه به انقلاب فرانسه و انتقاد از فلسفه کانت همراه بودند . هگل را میتوان آخرین فیلسوف مکتب ایدئالیسم دانست.هگل از دید مارکس : مارکس از بزرگترین شاگردان هگل و از جمله کسانی است که فلسفه او را با توجه به نظرات خود باز تعریف کرد.مارکس به اعتقاد خود هگل را از روی سر، بر روی پاهایش قرار داد. بدین معنا که فلسفه و روش او را که دیالکتیک بود به نحوه پویاتری سرانجام بخشید. مارکس روش دیالکتیک هگل را که بر اصل تضاد برقرار بود در عرصه زندگی بشری وارد کرد.
در زمان هگل نگاه رایج اروپایی این بود که گذشته بدوی و ابتدایی است. آنها به پیشرفتهایی که ما را به عصر مدرن رساندهاند افتخار میکردند ولی در پدیدار شناسی جان که در سال ۱۸۰۷ بیرون آمد هگل استدلال کرد هر دورهای را میشود مخزن نوع خاصی از خرد دید. یعنی لازم است به عقب برگردیم و چیزهای گمشده را بازیابی کنیم. مثلا بعد از معدن یونان باستان ایده زندگی اجتماعی را دوباره استخراج کنیم. چیزی که در دوران مدرن گم شده است.
یا قرون وسطی بهتر از هر دوره دیگر شرف و نیکنامی را آموزش میدهد، هرچند این دوره مواضع هولناکی نسبت به زنها و بچهها داشت. هگل میگوید پیشرفت هرگز خطی نیست و همهچیز را همگان دانند. و اینجاست که به قول هگل وظیفه تاریخدان معلوم میشود. اینکه ایدههای مورد نیاز را از فراموشی گذشته نجات بدهد.
اینکه نقاط کور زمان حال را جبران کند.هگل بینشی را به ما میدهد که شاید در ابتدا در برابر آن مقاومت کنیم. در هنر، موسسهها، نظرات دشمنان و اشتباهات عجیب گذشته. این درک که رشد نیاز دارد به برخورد عقاید متضاد پس رشد میتواند دردناک و آهسته باشد. ولی دست کم اگر این را بدانیم دیگر مشکل پیچیدهتر نمیشود.