- موجودی: موجود
- مدل: 194567 - 67/1
- وزن: 0.40kg
فلسفه در قرن جدید
نویسنده: جان سرل
مترجم: محمد یوسفی
ناشر: ققنوس
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 311
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1396 - دوره چاپ: 1
مروری بر کتاب
مجموعه مقالات
تأملات کلی دربارۀ وضعیت کنونی و آتی فلسفه، اغلب به سطحینگری و بیبند و باری فکری میانجامد. وانگهی تغییری قراردادی در سالنامه، آغاز قرنی جدید، فینفسه کافی به نظر نمیرسد تا از اتخاذ موضع علیه اشتغال به چنین تأملاتی غفلت ورزیم. اما من اینجا خطرِ سخن گفتن دربارۀ وضعیت کنونی و آتی فلسفه را، گرچه جدی میدانم، به جان خریدهام. تعدادی از دگرگونیهای بزرگ در فلسفه در طول زندگی من رخ دادهاند و میخواهم دربارۀ اهمیت و امکاناتی که برای آیندۀ فلسفه دارند، سخن بگویم.
دامنه این جستارها گسترده است: هستی شناسی اجتماعی، که در آن جان سرل می کوشد با بیانی فشرده و آموزنده آرای خود را که در مواضع دیگر با جزئیات آورده است به اختصار توضیح دهد: هوش مصنوعی و علوم شناختی، که به بررسی وضعیت کنونی آن و بیان اندیشه های اخیر سرل در این باره اختصاص دارد.
فلسفه زبان، که در آن سرل با برقراری ارتباط میان ایده های مختلف، پاسخ هایی اصیل به پرسش هایی بنیادی می دهد. همچنین در این کتاب جستارهایی درباره محدودیت های تحقیق و تفحص پدیدارشناختی، مسئله ذهن بدن و نیز چیستی و آینده فلسفه از نگاه جان سرل خواهید یافت....
مقاله های این کتاب نوشته های پراکنده من در نزدیک به دو دهه اخیر است که برای طیفی از مخاطبان نوشته شده اند. این مقاله ها نمایانگر اشتغال ذهنی من در سه حوزه فلسفه هستند: فلسفه ذهن، فلسفه زبان و چیزی که من آن را فلسفه اجتماع می نامم. مقاله نخست، که عنوان کتاب هم از آن است، به عنوان بخشی از نشریه صدمین سال فعالیت « انجمن فلسفه آمریکا » به چاپ رسیده بود. این بخش، در اصل بازنگری در مقاله ای است که نخستین بار برای انجمن سلطنتی نوشته بودم و در مجلدی به چاپ می رسید که به چشم انداز انواع موضوعات علمی و آکادمیک در سده بیست و یکم اختصاص داشت. به یک معنا، مقدمه درخورِ این کتاب همین فصل اول است، چرا که در آن درک کلی خود را از فلسفه و چشم انداز آتی آن بیان کرده ام و مقاله های بعدی مثال هایی هستند از این درک کلی.
مقاله دوم، « هستی شناسی اجتماع: برخی اصول اساسی » ، ابتدا در مجله نظریه انسان شناختی در شماره ای ویژه چاپ شده بود که به روایتِ من از هستی شناسی اجتماعی اختصاص داشت. در ادامه این مقاله آغازین، مجموعه مقالاتی است که به پاسخ به انتقادها اختصاص دارند. هدف من در این مقاله، مثل همیشه، ارائه توضیحی است از ساختار بنیادین واقعیت اجتماعی. نشان داده ام که ساز و کار اجتماعیِ بنیادین، آن سریشُمی که مقوّم اجتماع انسانی است، چیزی است که من آن را « کارکرد شانی » می نامم؛ کارکردهایی که تنها زمانی تحقق می یابند که از سوی اجتماع مورد پذیرش همگانی قرار گیرند؛ یعنی همگان بپذیرند که آن شیء یا فردِ مورد نظر، که فلان عملکرد را دارد، از شانی معین برخوردار است و این شان را نه لزوماً به دلیل ساختار فیزیکی، که به دلیل پذیرش جمعی داراست.
پرسش بعدی این است که این کارکردهای شانی چگونه ایجاد و حفظ می شوند؟ من اکنون بر این باورم که توضیح ساده تری از آنچه در این فصل آورده ام وجود دارد، اما این توضیح در ادامه بحثی است که در این مقاله ارائه کرده ام و به همین سبب پیوستی به فصل دوم این کتاب افزوده ام.