دسته بندی کتاب ها
سبد خرید شما

فلسفه تاریخ

فلسفه تاریخ

نویسنده: فریدریش هگل 
مترجم: زیبا جبلی
ناشر: شفیعی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 652
اندازه کتاب: رقعی گالینگور روکشدار - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 1

 

مروری بر کتاب 

شاید بتوان فلسفه تاریخ هگل را بزرگ‌ترین تئوری فلسفی در مورد تاریخ دانست. این فلسفه به دنبال کشف معنا و مسیری در تاریخ است. هگل تاریخ را روندی معقول می‌داند که به سمت شرایطی خاص یعنی تحقق آزادی انسان حرکت می‌کند. «مساله این است؛ هدف نهایی بشر، آن هنگام که روح خود را در جهان محقق می‌کند.» هگل در فلسفه خود نسبت به پیشینیان و جانشینان گرایش بیشتری به تاریخ دارد.

او بین تاریخ عینی و رشد ذهنی آگاهی فردی(روح) به‌عنوان یک امر شخصی، رابطه‌ای می‌بیند. این مساله ایده اصلی کتاب پدیدارشناسی روح است. او وظیفه اصلی فلسفه را شناخت جایگاه خود در گستره تاریخ می‌داند. «تاریخ روندی است که با آن روح خود و مفهوم خود را کشف می‌کند.» هگل تاریخ جهان را در روایتی از مراحل تحقق آزادی انسان ساختاربندی می‌کند. این مراحل با آزادی عمومی دولت شهر یونان شروع شده سپس به شهروندی جمهوری رومی، آزادی فردی اصلاحات پروتستانی و آزادی مدنی دولت مدرن می‌انجامد. او در فهم خود از تاریخ جهان، تمدن‌های چین و هند را مورد توجه قرار داده است، هرچند به نظر او این تمدن‌ها ایستا و در نتیجه ماقبل تاریخی هستند. او لحظه‌های خاصی از تاریخ را وقایع «تاریخ جهانی» قلمداد می‌کند. این وقایع در راه تحقق غایت تاریخ یعنی آزادی انسان قرار گرفته‌اند.

مثلا فتح بخش وسیعی از اروپا توسط ناپلئون در نظر او واقعه‌ای تاریخی- جهانی است که با فراهم ساختن لوازم دولت دیوانی معقول پیشرفت تاریخ را ممکن می‌سازد. هگل حضور عقل را در تاریخ حس می‌کند؛ اما این عقل در تاریخ نهفته است و زمانی درک می‌شود که کار تکامل جهان به پایان رسیده باشد. «وقتی فلسفه رنگ خاکستری خود را بر جهان می‌پاشد آن‌گاه است که مانند زندگی رو به تکامل می‌رود... جغد مینروا بال‌های خود را با فرا رسیدن تاریکی خواهد گشود.»

دانستن این نکته مهم است که فلسفه تاریخ هگل تقلیدی از تعقل فلسفی و نظری فیلسوفان تحلیلی نیست و رویکرد فلسفی او بر پایه استدلال کاملا پیشینی و بنیادی قرار نگرفته، بلکه به نظر او یک رابطه ذاتی بین عقل فلسفی و داده تاریخی وجود دارد. توصیه او این است که فیلسوف باید امر عقلانی را درون امر واقع کشف کند نه اینکه آن را بر امر واقع تحمیل کند؛ «فلسفه باید آنچه هست را درک کند، زیرا آنچه هست، معقول است.» رویکرد او نه صرفا فلسفی است و نه صرفا تجربی، بلکه همت او معطوف به کشف یک محور عقلانی نهفته در آگاهی کاملا تاریخی از زمانه است. این محور باید بتواند به نحو فلسفی بیان شود.

هگل و تاریخ

در فلسفه غرب تا قبل از کانت، شناخت نفس و تقابل ابژه و سوبژه مطرح بود ولی پس از کانت، شناخت نفس و تقابل ابژه و سوبژه به تدریج کنار رفت و معرفت ذهنی معیار شد. هگل بر تأثیر گذاری “تاریخ” و “سنت” بر “ذهن” انسان و در نتیجه بر “شناخت انسانی” تکیه داشت. در اندیشه هگل تاریخ، در فکر و اندیشه تأثیر می گذارد و چون هیچ چیز بدون معرفت انسان، ظهور و بروز ندارد هیچ چیز حتی انسان هم بدون تاریخ ظهور و بروز نخواهد داشت. کانت اصل واقع را قبول داشت ولی شناخت و رهیابی انسان به آنان را ممکن نمی دانست اما هگل وحتی دیگران تفاوت ذهن و واقع را نیز در آستانه فروپاشی قرار دادند...

هگل امور را به دو بخش تاریخی و فراتاریخی تقیسم می کند و معتقد است که امر فراتاریخی نیز در تاریخ ظهور پیدا می کند. به عقیده هگل، عقل امری فرا تاریخی است که تاریخ را به دنبال خود می آورد و در تاریخ ظهور و نمود پیدا می کند، عمده نظریات هگل در باب تاریخ، در کتاب “عقل درتاریخ” وی آمده است. از این روی به اعتقاد وی عقل نیز تاریخ مند است و آنچه فراتاریخی است، فطرت است، پرسشگری از مبدأ، امر فرا تاریخی مشترک در میان همه انسان ها را تشکیل می دهد.

وی بر این باور بود که فطرت در آینده ظهور پیدا می کند، تاکنون توجه بشر به پاسخ به سؤال از مبدأ معطوف شده بود و چون پاسخ ها متفاوت بودند، تاریخ ها و سنت های مختلفی پدید آمده اند و وحدتی ظهور نیافته است. سنت ها یا آشکارا باهم مخالفند یا در تفسیر و تطبیق با یکدیگر اختلاف دارند و از آنجا که این سنت ها و تاریخ ها بر معرفت انسان ها تأثیر می گذراند، لذا انسانها در فهم یکدیگر و فهم کسانی که دارای سنت دیگری می باشند، دچار مشکل و سوء فهم می گردند.

نوشتن نظر

لطفا برای ثبت نظر وارد حساب خود شده یا ثبت نام نمایید.

کتاب مورد نظر در حال حاضر موجود نیست . اطلاعات خود را وارد فرم زیر نمایید تا زمانی که کتاب موجود شد به شما اطلاع داده شود

نام
ایمیل
موبایل
توضیحات