- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 166158 - 66/2
- وزن: 0.80kg
فقه و سیاست در ایران معاصر
نویسنده: داود فیرحی
ناشر: نشر نی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 536
اندازه کتاب: رقعی - سال انتشار: 1392 - دوره چاپ: 3
کیفیت : درحد نو _ نو ؛ برخی سطور حدود 90 صفحه کتاب با مداد علامت گذاری شده
مروری بر کتاب
جلد اول : فقه سیاسی و فقه مشروطه
دربارهی حکومت، بهطور کلی، دو دیدگاه عمده وجود دارد: ذاتگرایی و مخالف آن. مفهوم «حکومتداری» با عبور از تحلیلهای جوهرگرایانه، حکومت را امری اعتباری، و حتی «اعتبار از اعتبار» میبیند و بر ماهیت استعاری حکومتداریها نظر دارد. این پژوهش نیز چنین دیدگاهی دارد و از رابطهی استعاری حکومتشناسیها و فقه حکومت در ایران معاصر سخن رفته است. فقه سیاسی استعارههای زیادی دارد که بنیانی بر نظریههای متفاوت حکومت فراهم کردهاند.
اما، دو استعارهی «وقف» و «قضاوت» جایگاه برجستهای در فقه سیاسی معاصر یافته و رابط بین شریعت و دموکراسی در دولت مدرن شدهاند؛ وقف در فقه مشروطه و قضاوت در نظریههای حکومت اسلامی. جلد نخست به فقه مشروطه و تحولات دولت مشروطه اختصاص داشت و در این نوشته نیز سه محور عمده کاوش شده است:
الف) رابطهی استعاری قضاء و حکومت، و لوازم مردمسالار آن
ب) دگرگونی حکومتداری ایرانی، و سویهی اقتداری آن از دههی ۱۳۲۰ تاکنون
ج) و در نهایت، تخلیهی تدریجی فقه سیاسی از عناصر دموکراتیک و رواج نظریههای اقتداری در فقه حکومت اسلامی.
حکومتداری مفهومی تحلیلی است که زایش و زوال تصورات متفاوت از «اعتبار حکومت» در ایران معاصر را نشان میدهد؛ تصویرهای ناهمگون و انباشته از انواع حکمرانیها که ظاهراً بیرون دستگاه فقه، و در جهان اجتماعی ما شکل یافته و بهتدریج به مبانی تصوری اجتهاد در فقه حکومت اسلامی بدل شده و موجبات دگرگونی در فقه سیاسی را فراهم نمودهاند.
فقه سیاسی به ارزیابی ماهیت دولت، جامعهی سیاسی و شکلهای متفاوتی از نهادها و تشکلهای داوطلبانه علاقهمند است که از مختصات جامعهی مدنی مدرن شمرده میشوند. اما این ارزیابی به فهم دو چیز بستگی دارد: یکی، حضور معمایی فقه سیاسی در جامعهی پیچیدهی امروز و دوم، بنیاد مذهبی سیاست مدرن در جهان اسلام.
در چنین شرایطی، شاید بتوان در موقعیت معرفتی مناسب قرار گرفت و درصدد پاسخ به دو مسألهی معمایی زیر برآمد:
_ چگونه ممکن است چنین ارزشهای مردمسالارانهای، که اکنون، در نظامهای سیاسی جدید، نهادینه شده یا در حال نهادینه شدن هستند، ضمانت فقهی بیابند؟
_ بینش فقهی ـ سیاسی برخاسته از جامعهای ایمانی چه نقشی در حوزهی گفتوگوی عمومی و سیاست جامعه ای اسلامی در عصر ما دارد یا میتواند داشته باشد؟
به هر صورت، آیا چنین اقتضایی که ارزشهای ایمانی، بنیادی اخلاقی برای زندگی مردمسالارانهی امروز فراهم کند در فقه سیاسی نیز در جامعهی سیاسی ما وجود دارد؟ یا اینکه این دو، به اقتضای زمان و مکان، نوعی از «ناچسبترین اتحادها» را «تجربه» یا حتی زیر فشار ضرورتها «تحمل» میکنند؟ به نظر نمیرسد که تأمل در این پرسشهای حیاتی تأخیرپذیر باشند. این کتاب درصدد مشارکت در چنین مباحث مهمی است.