- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 148604 - 65/4
- وزن: 0.60kg
فعالیت های کمونیستی در دوره رضاشاه
به کوشش: کاوه بیات
ناشر: سازمان اسناد ملی
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 276
اندازه کتاب: وزیری - سال انتشار: 1370 - دوره چاپ: 1
کمیاب - کیفیت : نو
مروری بر کتاب
مصور - اسناد
جریان چپ در دوره پهلوی اول تحت تأثیر اختناق حاکم، همچون دیگر نیروهای سیاسی، در فشار بود. هرچند گروهی از نیروهای چپ همچون حزب سوسیالیست و حتی حزب کمونیست در ابتدا از حامیان رضاخان بودند، با آغاز دوران شاهی رضاخان، حیات سیاسی این احزاب پایان پذیرفت، اما این به معنای پایان حیات جریان چپ در ایران نبود.
برای درک این مسئله، نوشتار مزبور به بررسی فعالیتهای جریان چپ در این دوره میپردازد تا به روشن شدن سهم بخشی از نیروهای سیاسی در تحولات سیاسی طی آن سالها کمک کند.جریان چپ خیلی پیش از دوره رضاشاه در کشور رشد و نمو پیدا کرده بود، اما با شکلگیری سلطنت پهلوی، جریان چپ ایرانی وارد دوران جدیدی با نام کمونیستی شد.
با آنکه پهلوی اول روی خوشی به احزاب چپ نشان نمیداد، اما از سوی دیگر به رشد این جریان نیز به صورت ناخودآگاه کمک میکرد؛ چون جوانانی که برای تحصیلات عالی به کشورهای اروپایی میفرستاد در مقایسه تکنولوژی و رونق مادی کشورهای اروپایی با عقبماندگی و فقر ایران به مدرنیستهایی افراطیتر و عجولتر از شاه و خدمتگزاران تجددخواهش بدل میشدند. آنها فضای نسبتا باز جوامع اروپایی را با دولت استبدادی در ایران مقایسه و با جنبشهای سوسیالیستی و کمونیستی اروپایی همدلی میکردند؛ زیرا این جنبشها از حقوق مردم تحت ستم، چه در کشورهای اروپایی و چه در مستعمرات، دفاع میکردند؛ بنابراین آنها به سلک کمونیستها درمیآمدند.
این عده خود را مارکسیست یا مارکسیست لنینیست میخواندند و مارکسیست یا مارکسیست لنینیست هستند و در تحلیل اقتصاد سیاسی ایران از واژگان خاص مارکسیستی استفاده میکردند. به گفته کاتوزیان، بسیاری از آنها نه آن زمان و نه بعدتر دانش چندانی از مارکسیسم نیاموخته بودند و برداشت نظری تاریخیشان نیز با مارکسیسم یا ایران قرابتی نداشت. آنها «مالک ایرانی» را که زندگی آزاد و داراییاش در معرض تهدید دائمی دولت استبدادی بود «فئودال» خواندند و «دولت استبدادی» را نیز به «کمیته اجرایی طبقات بورژوا ـ فئودال» بدل کردند. «تاجر ایرانی» که از چندین قرن پیش از ظهور فردگرایی سرمایهداری در اروپا حیات داشت «بورژوا» نامیدند و جامعه رنگارنگ خدمتکاران خانگی، صنعتگران، تعمیرکاران، دستفروشان و گداها را هم «پرولتاریای ایران» دانستند....
در پاییز سال ۱۳۰۹ خورشیدی پلیس ایران شبکهای بزرگ از جاسوسان شوروی را در ایران کشف کرد. ابعاد و وسعت این شبکه جاسوسی آنچنان وسیع بود که هیئت حاکمه ایران را در بهت و حیرت فرو برد. اغلب اعضای این شبکه را کارمندان وزارتخانههای ایران اعم از وزارت پست، خارجه، جنگ و دیگر ادارات دولتی تشکیل میداد. حتی افراد سرشناس و مهمی همچون تیمورتاش وزیر دربار در مظان اتهام عضویت در این شبکه قرار گرفتند.
کشف این تشکیلات ضربه بزرگی به روابط دو کشور وارد کرد. حکومت ایران این رفتار را خصمانه تلقی کرد و تا پایان دوره رضاشاه همواره با سوءظن به همسایه شمالی خود مینگریست. بازیگردان اصلی این تشکیلات آقابکف از اهالی ترکستان شوروی، که پیش از این در آسیای مرکزی، مأموریت مهم مبارزه با باسمهچیان را عهدهدار بود، بالاخره توانست با از میان برداشتن انورپاشا به مبارزات آنها خاتمه دهد و در ازای این موفقیت ترفیع درجه گرفته و کمی بعد به افغانستان اعزام شود.