- موجودی: موجود
- مدل: 200257 - 2/5
- وزن: 1.00kg
فریاد نکن ، فراموش کن
نویسنده: شهره وکیلی
ناشر: پیکان
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 737
اندازه کتاب: رقعی سلفون - سال انتشار: 1385 - دوره چاپ: 1
کیفیت : صفحات نو ؛ لبه کتاب تاب مختصری دارد
مروری بر کتاب
گیتا چون توده ابری کدر که کنج آسمان کز کرده باشد مکدر و ملول پشت به مادر در قاب پنجره نشسته بود.باد تندی میوزید و درختها را عریان میکرد.وقتی باد برگها را به بازی میگرفت و پشت کم رنگشان را مینمایاند و آنها را بر می آشفت او هم دل آشوبه به سراغش می آمد. مادر و دختر منتظر تلفنی از شیراز بودند.
مادر گفت:پنجره را ببند سرما میخوری هوا سرد شده.
او که با دیدن گلهای پاییزی باغچه که بر اثر وزش باد روی ساخه ها میلرزیدند به پاییز دل خودش فکر میکرد بی آنکه برگردد جواب داد:هیچ سرمایی به اتشی که توی دل من است کارگر نیست.نگران نباشید.
پس یک چیزی بپوش.
منکه سرمایی نیستم.
هر دو سکوت کردند.گوش بزنگ تلفن هر یک حال و هوای خود را داشت.
پاییز آمده بود و او نشسته در چارچوب پنجره فکر میکرد این هشتیمن پاییزی است که از ازدواجش با مهرداد میگذرد ازدواجی عاشقانه که امروز مبدل به نوعی دوستی و احترام متقابل و رعایت حال یکدیگر و تعهد اخلاقی شده بود.
و او با درک کامل این تغییرات به هر ریسمان سیاه و سفیدی چنگ می انداخت تا مگر مهرداد را برای خود نگه دارد.حضور پر رنگ و همیشگی اش در شرکت و همگامی تنگاتنگ با شوهر بهمین منظور بود.
مادر گفت:من نمیدانم تو عاشق چه چیز این مرد هستی؟
8 سال است این حرفها را از شما میشنوم.