- موجودی: درحال حاضر موجود نمی باشد
- مدل: 177393 - 66/2
- وزن: 0.80kg
فرهنگ های فارسی به فارسی و فارسی به زبان های دیگر
نویسنده: محمد دبیرسیاقی
ناشر: آرا
زبان کتاب: فارسی
تعداد صفحه: 516
اندازه کتاب: وزیری گالینگور - سال انتشار: 1368 - دوره چاپ: 2
مروری بر کتاب
فرهنگ های فارسی به فارسی و فارسی به زبان های دیگر و فرهنگ های موضوعی و گویش های محلی و فرهنگ گونه ها
نخستين فرهنگ در زبان فارسي را بايد فرهنگ قطران تبريزي شاعر قرن پنجم دانست كه از آن با عنوان تفاسير فيلغه الفرس ذكر شده و بنابر گفته محمد بن هندوشاه مشتمل بر سيصد لغت بوده است . گفته ميشود او اين فرهنگ را پس از ديدارش با ناصر خسرو در تبريز و شنيدن توضيحات وي درباره برخي واژههاي دري تأليف كرد. در اصالت كتابي كه امروز با عنوان فرهنگ قطران شناخته ميشود، ترديد وجود دارد، چرا كه تعداد مدخلهاي آن بسيار بيشتر از سيصد است.
اما نخستين فرهنگ موجود در زبان فارسي لغت فُرس اسدي طوسي شاعر قرن پنجم هجري است. وي پس از سرودن كتاب گرشاسبنامه فرهنگ لغتي تأليف كرد تا راهنماي شاعران بخشهاي غربي ايران باشد كه با پارسي آشنايي كامل نداشتند، بهويژه شاعران سرزمين آذربايجان. نسخههاي دستنويس موجود از لغت فرس، تفاوتهاي فراواني با يكديگر دارند، بهگونهاي كه تشخيص متن اصلي اثر از افزودههاي آن بسيار دشوار است .
در اين فرهنگ،واژهها بر اساس حرف آخرشان تنظيم شدهاند تا سرايندگان بتوانند از آن براي قافيهپردازي استفاده كنند. در لغت فرس براي واژهها شواهد شعري آمده است و سرودههايي را معرفي ميكند كه در هيچ منبع ديگري به آنها اشاره نشده است. فرهنگنويسان قرون بعد، از لغت فرس بسيار تأثير پذيرفتهاند.
فرّخنامه جمالي، نوشته ابوبكر جمالي، اثر ديگري است كه در 580 ق. در شانزده بخش (مقالت) تدوين شده است. موضوع اصلي آن علوم طبيعي است، اما در فصلي از مقالت دهم آن 266 واژه دري معني شده است. فرهنگ مهم بعدي در ايران در قرن هشتم بهدست شمسالدين محمد هندوشاه نخجواني، مشهور به شمس منشي، با نام صحاحالفُرس تأليف شد. او از نزديكان خواجه غياثالدين وزير، فرزند خواجه رشيدالدين فضلالله بود و اثر خود را در 728 ق. به وي تقديم كرد.
صحاحالفرس نزديك به 2300 مدخل دارد و ابياتي از 140 شاعر را بهعنوان شاهد مثال آورده است و به اشتباهات لغت فرس اسدي اشاره كرده است. معيار جمالي، فرهنگ ديگري از قرن هشتم است كه در چهار بخش (فن) عروض، قوافي، بديع، و لغت تنظيم، و به جمالالدين ابواسحاق اينجو تقديم شده است. نويسنده آن شمس فخري است كه در 745ق. اثر خود را تأليف كرده است.
وي از آوردن واژههاي عربي پرهيز داشته و به همين دليل، حروف هشتگانه مخصوص الفباي عربي، يعني ث، ح، ص، ض، ط، ظ، ع، و ق در اين فرهنگ ديده نميشود. فرهنگ مجموعهالفرس نوشته عبدالمؤمن جاروتي، معروف به صفي كحال، نمونه ديگري از فرهنگهاي قرن هشتم است كه بيش از 1500 لغت را دربرميگيرد. مؤلف انگيزه اصلي خود از تأليف اين اثر را وجود الفاظ مشكل در شاهنامه فردوسي بيان كرده است.
از قرن نهم تا اواخر قرن سيزدهم، فرهنگنويسي فارسي در ايران رونق چنداني نداشت. در اين پنج قرن چهار فرهنگ قابل ذكر وجود دارد. نخستين آنها فرهنگ تحفه الاحباب از حافظ اوبهي است كه در 936ق. نگاشته شده. اين اثر نوعي رونويسي از يك فرهنگ قديمتر (احتمالا تأليف شده در هند) است كه در آن تغييرات جزئي صورت گرفته است .
ديگر، فرهنگ ابراهيم ميرزاست كه در اواخر قرن دهم هجري توسط ابراهيم ميرزا، از خوشنويسان دوره شاه طهماسب صفوي ، به رشته تحرير درآمده و مقدمهاي درباره حروف و مباحث دستوري نيز دارد . سوم فرهنگ مجمع الفرس معروف به فرهنگ سروري، تأليف محمدقاسم بن حاجي محمد كاشاني است كه تحرير نخست آن در 1008ق. و بازنويسي آن در 1028ق. صورت گرفته
است. تعداد واژههاي آن بيش از ده هزار است و از 310 شاعر ابياتي بهعنوان شاهد مثال آورده است. سروري در ابتداي كتاب فهرستي از 16 فرهنگ از پيشينيان بهدست ميدهد.
آخرين فرهنگ اين دوره كه بيش از 250 سال بعد نگاشته شده، فرهنگ انجمنآراي ناصري است كه آن را نويسنده سرشناس دوره قاجاريه، رضاقليخان هدايت ، تأليف كرده و در 1288ق. در تهران به چاپ رسيده است .
در اين پنج قرن به سبب آنكه زبان عربي در ايران و زبان فارسي در هند، زبان مراودات علمي بودند، تدوين فرهنگهاي عربي (يك زبانه و دو زبانه) در ايران و فرهنگهاي فارسي در هند رواج داشت....
فهرست
بخش اول
فرهنگ های فارسی به فارسی
بخش دوم
فرهنگ های مختص لغات مثنوی ها و برخی کتاب های منظوم و و منثور
بخش سوم
فرهنگ های فارسی به زبان های دیگر
فارسی عربی - فارسی
ترکی - فارسی
فرانسه - فارسی
انگلیسی - فارسی
آلمانی - فارسی
لاتینی - فارسی
روسی - فارسی
ارمنی - فارسی
ایتالیایی - فارسی
و ....